آگاهانه منطقه حمله انتخاب شده بود
انفجاری که در غرب کابل صورت گرفت؛ یکی از مناطق مهم دشت برچی به حساب می آید، کوچه ای که در آن متنفذترین چهره های سیاسی در آن اقامت داشتند، منزل عالمی بلخی وزیر مهاجرین، داوود علی نجفی وزیر پیشین ترانسپورت، برخی وکلای پارلمان و دانشگاه اهل بیت مربوط به اقای سید رحمت الله مرتضوی در این منطقه موقعیت داشته است. همچنان این کوچه متصل به مصلی بزرگ مزاری بوده و در آن دو مکتب مشهور برچی به نام های آصف مایل و گلخانه نیز در همین منطقه قرار داشته است.
از این جهت حکومت برای توزیع تذکره های ورقه ای این مکان را انتخاب نموده است، مکانی که در آنجا انفجار صورت گرفت، قبلا منازل رهایشی بوده که بعدا توسط ادارۀ ثبت احوال و نفوس کشور برای امور مربوطه استفاده گردید.
بدون شک حضور مردم در این منطقه سوژۀ مهمی برای هراس افکنان به حساب می آمد. این کوچه از نگاه موقعیت سیاسی و همجوار بودن به مصلی بزرگ مزاری و همچنان موقعیت نهادها و مراکز مهم مذهبی و سیاسی در حقیقت قلب تپندۀ برچی به حساب می آمد. این منطقه در گذشتۀ نه چندان دور نیز گواه انفجارهای مختلفی بوده است، مسجد الزهرا در فاصلۀ کمی از این موقعیت قرار داشت که در آن حاجی رمضان حسین زاده از سرمایه داران غرب کابل توسط حملات زنجیره ای و مشکوک از بین رفت.
باید گفت که حمله به مرکز توزیع تذکره در دشت برچی کاملا هدفمندانه و بر اساس یک استراتیژی مشخص صورت گرفته است، کشتار زنان و اطفال جزیی از این درامۀ خونین بوده است که از نگاه سیاسی برای طالبان هیچ سودی نداشته و ندارد، از این جهت طالبان این حمله را در همان ابتدا از سوی خود رد کردند.
نکتۀ دیگری که افکار عمومی را در یک روند تبلیغات سیستماتیک به آن جهت می دهند گروه داعش است، داعشی که تا هنوز در قالب یک نقاب موهوم و بیرق سیاه تکراری مانده است و فقط این گروه ماجراجوی وارداتی، در تیتر رسانه ها هر چند گاهی با برنامه ای خونین، نفس می کشد، بسیاری آن را داعش خیالی می نامند و دیگرانی که با کمی هراس آدرس هایی درون حکومت را در این تصفیه سازی های قومی و مذهبی نشانه می روند و طبعا برخی نیز حذف کاملا حساب شدۀ سیاسی هزاره ها از قدرت را در یک تحلیل منطبق بر شواهد زنجیره ای تبارز می دهند.
در آنسوی دیگر رهبران هزاره که سالها به نام دفاع از هویت و مانورهای قومی؛ به قدرت، ثروت و مدارج سیاسی رسیده اند، خاموشانه و بیصدا شاهد بر زمین افتادن مردمی هستند که روزگاری به آنها نگاهی مطمئن و پر از امید داشتند.
اینجا باید باور داشت که حوادث اخیر نه از نگاه قومی و مذهبی بلکه از نگاه انسانی فاجعه بار است، انتحاریزم زنجیره ای و جولان دادن آنان از سوی شبکه های تروریستی مقوله ای است که در آن فقط مردم بیگناه قربانی می شوند، زنان، اطفال و جوانانی که بی هیچ گناهی از بین می روند.
اینجا مدنی ترین شهروندان این جامعه به خاک و خون کشانیده می شوند، شهروندانی که در میدان مبارزه برای زنده مانده شان، با تذکره های خونین، قلم های شکسته و لباس های ساده و جیب های مملو از کارت های تحصیلی بر زمین می افتند، این نسل سزاوار این قتل عام نیست و تاریخ روزگاری در مورد این هولکاست بیرحمانه قضاوت خواهد نمود.
مهدی ثاقب