تیتر یک

جدال نخبگان تاجیک

اسلام گراها یا غیر اسلام گراها؛ کدام یک به خاطر اشتباهات گذشته بیشتر مقصر است؟
این روزها بحث مهم که در فضای مجازی مطرح گردیده، اختلافی فکری است که روشنفکران تاجیکان اعم از اسلامیست ها، چپی ها و لیبرالی ها را به جان هم انداخته و اینکه چه کسی مسئول وضعیت فلاکت باری امروز تاجکان هست؟ که انگشت انتقاد همه بیشتر به سوی اسلام گراها نشانه رفته است.
البته طرح این مسئله را بیشتر سکولارها و آنان که گرایش چپی دارند از بیرون و درون جامعه تاجیکان مطرح ساخته اند و نقدی جدی آنان این است که با ظهور افکار و گرایش های اسلامی که مبتنی بر اخوانیت در افغانستان از حدود ۵۰ سال قبل بود، این گرایش فکری باعث گردید تا جامعه تاجیک از روند ساختار سیاسی اجتماعی و اقتصادی افغانستان منزوی و در نهایت به سوی تفرقه و طرد شدن پیش برود.
چند نکته در این زمینه قابل توجه است:

۱- نخست اینکه سر و کله زدن امروز روشنفکران و جوانان و قلم بدستان جامعه تاجیک بیشتر ناشی از سردرگمی است که بر جامعه تاجیک افغانستان و در کل فارسی زبانان سایه افگنده و حاکم شده است. یعنی تا همین چند ماه قبل که حکومت متقلب جمهوریت حاکم بود، کاری در راستای انسجام و نقد افکار و آرأ درون جامعه ای تاجیک صورت نگرفت. همه در تلاش گرفتن چوکی و مقام و پروژه از شرق و غرب بودند و اگر اعتراضی هم صورت می گرفت بیشتر شعاری و برای اهداف شخصی و مقطعی بود. بنابراین گام اساسی در راستای نقد سازنده که بتواند راهکاری برای جبران اشتباهات گذشته و انسجام آینده باشد، ارائه نگردید.

۲- اینکه همه ی چپی ها و سکولار ها شمشیرها را علیه اسلام گراها تیز کرده اند و همه ی نقد و کاستی هارا به آنان حواله می کنند، فکر نکنم زیاد منطقی باشد. زیرا اگر ما به قضایای ۵۰ سال اخیر نگاه کنیم همه ی گروه ها یک دوره ظهور و زوال قدرت را به تنهایی یا در کنار همفکران قومی شان در صحنه افغانستان داشته اند. هم چپی های تاجیک و فارسی زبان که در حکومت بودند مجال قدرت نمایی و اقتدار را داشته اند و هم اسلام گراها و مجاهدین، اما واقع بینانه اگر نگاه کنیم، مبارزه اسلام گراها و جهادی ها اگر بیشتر از چپی ها و ستمی ها و لیبرال ها برای اقتدار تاجیکان و فارسی زبان ها نبوده باشد، قطعا کمتر نیست.

۳- چپی های جامعه تاجیک و فارسی زبان جز اجرای وظیفه زیر نظر برادر بزرگتر، و بعضا ایده پردازی و شعر گویی چه کاری مفیدی برای اقتدار و احقاق حق جوامع فارسی زبان و حتی تجزیه که مد نظری بعضی می باشد، انجام داده اند؟. باری یکی از بزرگان نوشته بود که در مجلسی آقای کشتمند از اعضای ارشد حزب خلق و پرچم با جمعی دیگر مصروف غذا خوردن بوده است، در همین موقع حفیظ الله امین وارد می شود، آقای کشتمند به محض دیدن امین لقمه از دهانش می افتد، حالا وقتی یک پرچمی روشنفکر دو آتشه اینگونه باشد از بقیه روشنفکران چپی که در درجه چند دهم قرار داشتند جز شعر و فلسفه و سیاهه نویسی چه انتظاری می توان داشت؟

۴- البته نقد جدی هم بر اسلام گراها وارد است. از زمانی که دکتر نیازی و استاد ربانی متاثر از اندیشه های اسلامی مبتنی بر اخوانیت، سازمان دانشجویان و نهضت اسلامی را در دانشگاه کابل بنیانگذاری کردند، فکری به حال جامعه استبداد زده ی فارسی زبان ها که بیش از ۲۰۰ سال تحت ستم بودند نکردند. زمانی هم که مسئله جهاد پیش آمد و احزاب فارسی زبان به شمول جمعیت اسلامی و احزاب شیعی افغانستان، به جای تمرکز بر اصلاح ساختار و تامین حقوق اقوام و مذاهب، گرفتار جنگ های درونی و اسیر شعار بلند اسلامیت خواهی گذشته شدند.

احزاب اسلام گرا این قدر اسیر اسلام گرایی شدند که حتی حکومت کردن برای فردای پس از پیروزی یاد شان رفته و با گذشت ۱۴ سال هیچ طرح جامع که بتواند برای افغانستان مفید باشد، ارایه نکردند. بنابراین وقتی در اوایل سال ۷۱ حکومت نجیب سقوط کرد، مجاهدین و اسلام گراها بدون طرح جامع و در یک توافق نیم بند و لرزان وارد کابل شدند که در نهایت منجر به جنگ های داخلی و ظهور طالبان و وقایع پسین گردید.
منبع: روایت

برچسب ها
نرخ اسعار خارجی نرخ اسعار خارجی در بدل پول افغانی
دکمه بازگشت به بالا
بستن