یافتن ریشه های منازعه، راه حل پایان جنگ در افغانستان/میانجیگر باید بی طرف باشید
گفت و گو و یافتن ریشه های منازعه، راه حل پایان جنگ در افغانستان/ میانجی کننده باید گفتار و رفتار بی طرفانه داشته باشد
افغانستان کشوری است که سالهاست در آتش انواع و اقسام درگیری و نزاع می سوزد و ملت غیور افغانستان علی رغم جان فشانی ها و فداکاری های بسیار هنوز از چشیدن طعم شیرین صلح بی نصیب مانده اند.
پس از سال ۲۰۰۱ و روی کار آمدن دولت تازه و نظام سیاسی جدید، دموکراسی مبنای تشکیل دولت همه شمول در افغانستان قرار گرفت. این دولت و در ادامه دولت وحدت ملی همواره کوشید تا با کمک همپیمانان منطقه ای و جهانی خود جنگ در افغانستان را به پایان رسانده و صلح سراسری را ایجاد کند؛ یکی از راه های ممکن برای رسیدن به صلح آغاز گفت و گو با طالبان بود که پروسه صلح نامیده و از کانال شورای عالی صلح افغانستان پیگیری شد.
این سیاست که هنوز هم به صورت جسته و گریخته دنبال می شود اما نتوانسته صلح را در افغانستان به ارمغان بیاورد.
یکی از مشکلاتی که پروسه صلح افغانستان با آن روبرو بوده و هرگز نتوانسته به موفقیت برسد عدم تدوین یک پالسی علمی و جامع که بتواند تمام حرف دل دو طرف گفت و گو یعنی دولت و طالبان را بشنود و به دو طرف اجازه دهد در یک محیط آرام تمام نظرات و خواسته های خود را مطرح و در نهایت به توافق برسند، می باشد.
مشکل دیگر شیطنت ها و اهداف سوء کشورهایی است که در لباس میانجی گر وارد میدان مذاکرات صلح دولت افغانستان با طالبان شده است.
در کنار جنگ، افغانستان با منازعات اجتماعی و فرهنگی زیادی روبروست که هنوز حل نشده باقی مانده است.
محمد شریف عارف، استاد دانشگاه، محقق و متخصص در زمینه حل منازعات، در نگاشتن تجربیات حضور خود در یک دوره آموزشی دو هفته ای در شهر کاتماندو، پایتخت نپال، با موضوع “آموزش و تعلیم ایجاد صلح” به نکات بسیار ارزنده ای در زمینه حل منازعات اشاره می کند که از نظر می گذرد:
“مردم افغانستان جنگ ها، درگیری ها، ناآرامی ها و مشکلات مختلفی را تجربه کرده اند: ناهنجاری های اخلاقی، مشکلات هویتی، قومیت گرایی، قبیله گرایی، مشکلات زبانی و مرد سالاری در اداره جات، خانواده و جامعه تنها بخشی از این درگیری ها و نزاع هاست.
در جامعه افغانستان در بیشتر جاها مرد بر زن برتری دارد: به مردها بیشتر احترام گذاشته و اعتماد می شود و نظرات مردها زودتر و آسان تر پذیرفته می شود.
در افغانستان مردها حکمرانان مطلق هستند و آمار خشونت علیه زنان بسیار بالاست. در این کشور به دنیا آمدن فرزند دختر آغاز بحران برای یک زن است. ازدواج اجباری و ازدواج در سنین بسیار پایین از مشکلات دیگر زنان و دختران افغانی است.
از ابتدای خلقت جهان تا کنون، درگیری و نزاع یک حقیقت اساسی و غیر قابل انکار در زندگی بشر بوده است. تمام انسانهای روی زمین در زندگی خود انواع درگیری و نزاع را تجربه کرده و به روش های متفاوت با این تجربیات سر و کار داشته اند. برخی برای زدودن این تجربیات راه هایی را پیدا می کنند اما بعضی دیگر هنوز قربانی هستند. یک نگاه سیستماتیک به مدیریت درگیری ها می تواند به فرد کمک کند تا با افزایش توانایی خود بتواند به شیوه ای موثر، موفق و رفتاری مثبت درگیری و نزاع را مدیریت کند اما هر کسی هم توان کافی برای استفاده از این دیدگاه ها برای غلبه بر درگیری ها را ندارد. نزاع و درگیری ها می تواند بر آموزش، ساختارها، حکومت داری و رفتار و مسئولیت فرد نسبت به جامعه تاثیر منفی داشته باشد.
درک واقعی من از درگیری زمانی شکل گرفت که همراه دیگر دوستانم در برنامه ای در مورد آموزش و تعلیم ایجاد صلح با عنوان “کنتکت” در شهر کاتماندو نپال در سال جاری میلادی شرکت و به عنوان یک متخصص افغان سخنرانی کردم. این برنامه یک دوره آموزشی دو هفته ای کاملا حرفه ای در زمینه تغییر درگیری هاست که سالی یک مرتبه در کاتماندو در کشور نپال برگزار می شود. این برنامه نوعی پاسخ به نیاز متخصصین در کشورهای جنوب آسیا و میانمار جهت افزایش مهارت ها و دانش خود برای ایجاد صلح و توسعه اجتماعی می باشد.
این برنامه در جست و جوی راه هایی برای مواجه شدن با گذشته، مدیریت بحران های بین المللی کنونی و ایجاد یک دیدگاه مشترک جهت رقم زدن یک آینده امن برای منطقه جنوب آسیا می باشد. شرکت کنندگان در این برنامه سعی می کنند از طریق ادغام مطالعاتی با محوریت جنوب آسیا، بحث و گفت و گو و فعالیت های تجربی با دانشکده ها، تکنیک ها و مهارت های کاملی در مورد ایجاد صلح تهیه کنند.
شرکت کنندگان در این برنامه می توانند با بهره گیری از یک محیط چند فرهنگی، متنوع و منحصر به فرد تجربیات و دانش خود را با دیگر ایجاد کنندگان صلح در میان بگذارند و از طریق ایجاد ارتباطات مشترک بین کشورها در تغییر درگیری ها، ایجاد صلح و توسعه پیشرفت نقش داشته باشند.
هدف اصلی این برنامه اما یافتن راه هایی برای حل منازعات سیاسی، نسلی، زبانی و مذهبی در کشورهای جنوب آسیا بود. در این برنامه متخصصینی از کشورهای پاکستان، مفولستان، بنگلادش، تبت، هند، سریلانکا، میانمار، افغانستان و نپال حضور داشتند.
با شرکت در این برنامه اطلاعات مفیدی در مورد فرهنگ ها، نزاع ها و مشکلاتی که در کشورهای جنوب آسیا وجود دارد به دست آوردم و با مدل های عملی و محکم و مطالعات موردی برای حل منازعات آشنا شدم. به این درک رسیدم که برای حل یک منازعه و جنگ، پی بردن به مراحل آن جنگ بسیار مهم است.
تات سوشی از کشور ژاپن یکی از اشتراک کنندگان در این برنامه بود؛ وی در مورد نزاع و جنگ در بسیاری از کشورهای آسیایی و دیگر کشورهای جهان و نیز راه حل این درگیری ها مطالعات گسترده ای انجام داده است.
آدیتی رائو از هند به عنوان مربی و آموزش دهنده با شرکت کنندگان در برنامه کار می کرد. وی همچنین موسس سازمانی به نام “تصور” در هند می باشد. در این سازمان مجموعه ای از هنرمندان با گروه های مختلف نوجوانان سر و کار دارند و به آنها روش های ایجاد تغییرات مثبت در زندگی شخصی و جهان را آموزش می دهند.
موسسه تصور گروه های مختلف نوجوان دختر و پسر از طبقه، کلاس اجتماعی و منطقه متفاوت با توانایی هایی مختلف و حتی مهاجرین را بر می گزیند. شرکت کنندگان سپس یک دوره ۱۰۰ ساعته را پشت سر می گذارند: در این دروه که هنر محور کار است شاگردان کارگاه های آموزشی در مورد تاتر، حرکت درمانی و نوشتن خلاقانه را تجربه می کنند. شاگردان در مورد مشکلات همدیگر گفت و گو و دیدگاه هایشان را در اختیار یکدیگر قرار می دهند.
این موسسه همچنین با دختران خارج از مدرسه در کشورهای با اقلیت مسلمان نیز کار می کند. موسسه تصور به جوانان مهاجر افغان که به حاشیه رانده شده اند کمک می کند تا شغل رسمی پیدا کنند. کار کردن با جوانان معلول و جوانان با درآمد پایین و نیازمند از دیگر فعالیت های موسسه تصور است.
به نظر من راه هایی برای مذاکره و یافتن ریشه های اختلاف در بین مردم برای حل منازعات وجود دارد. علاوه بر این اعتماد لازم بین گروه های مختلف نیز باید شکل بگیرد.
برای حل هر نوع منازعه، فردی که میانجیگری می کند می بایست یک شنونده و نظاره گر خوب، متعادل و بی طرف باشد تا بتواند نظرات هر دو طرف درگیری را بشنود.
فرد میانجی گر باید از مهارت های ارتباطی بالا برخوردار باشد تا بتواند به هر دو طرف منازعه کمک کند تا موقعیت یکدیگر را درک و از ایجاد بحران بیشتر جلوگیری کند. در حقیقت، فرد میانجی گر باید کاملا بی طرف باشد تا به طرفین دعوا اجازه داده شود برای حل منازعه خود به تصمیمات شخصی برسند.
در نتیجه، در جریان جلسات میانجی گری، فرد نباید طرف یک جناح مشخص را گرفته و نقش حامی را بازی کند. فرد میانجی گر باید رفتار و گفتار بی طرفانه داشته باشد.
فرد میانجی گر باید به طرفین دعوا اجازه دهد راه حل های مختلفی را ارائه و در نهایت روی یکی از ره حل ها برای حل منازعه خود به توافق برسند.
در این راستا کشور نپال می تواند مثال خوبی برای حل انواع منازعات و رسیدن به پیشرفت باشد.
جمهوری دموکراتیک فدرال نپال یک کشور محاط به خشکی در جنوب آسیاست. این کشور از شمال با چین و از جنوب، شرق و غرب با هند همسایه است. کاتماندو پایتخت این کشور و مهد تمدن و فرهنگ کهن است. رشته کوه های هیمالیا که یکی از هشت رشته کوه مرتفع دنیاست نیز در کشور نیپال می باشد.
این کشور در حدود ۲۷ میلیون نفر جمعیت دارد. ۵۷ درصد مردم این کشور بی سواد هستند. هندوها و بودائی ها از مذاهب کلان در کشور نپال است: در مقایسه با دیگر مذاهب پیروان آیین هندو در کشور نپال بسیار بیشترند و پیروان آیین بودایی نیز در این کشور زندگی می کنند. مسلمانان، کیرات ها، مسیحی ها، جین ها و پیروان برخی از ادیان دیگر در این کشور در اقلیت هستند.
بیش از ۶۰ گروه قبیله ای مختلف در کشور نپال زندگی می کنند که فرهنگ های خاص خود را دارند و به ۹۳ زبان مختلف تکلم می کنند.
بیرق کشور نپال از لحاظ شکل منحصر به فرد است. بیرق این کشور تنها بیرق با دو مثلث در جهان است که در مثلث بالایی ماه و در مثلث پایین خورشید در حال درخشیدن نشان داده شده است. وجود رنگ آبی در حاشیه های بیرق صلح دوستی مردم نپال را نشان می دهد. این بیرق در زمان “پادشاه نارایان شاه پریتوی”، موسس نپال مدرن، در حدود دو و نیم قرن پیش طراحی شد. این بیرق مفاهیم مهمی از فلسفه “ودایی” را نیز در خود جای داده است.
نپال کشوری چند زبانه و چند قبیله ای است. قبایل مختلف در نپال که با حفظ مناطق تحت کنترل خود به صورت مستقل زندگی می کنند نوعی دولت فدرال را ایجاد کرده اند و این خود سبب توسعه این کشور شده است. دومین اصلاحات در قانون اساسی موقت نپال که در سال ۲۰۰۷ صورت گرفت نیز سیستم سیاسی فدرال را پذیرفته شده اعلام کرد. سیستم فدرال شامل دو سیستم دولتی می شود: دولت مرکزی و دولت ایالتی.
کشور نپال به چندین منطقه خود مختار و ایالت تقسیم می شود و هر ایالت دولت مستقل خود را دارد که از طریق نمایندگان مردم شکل می گیرد. هر دولت ایالتی برای اجرای قانون و برقراری نظم، بهبود زندگی مردم، مدیریت سازمان های اداری داخلی و تطبیق برنامه های توسعه ای از استقلال و اختیارات کامل برخوردار است. وضع قوانین، قانون، برنامه ها و پالسی ها و جمع آوری عواید و تعیین مصارف از دیگر وظایف دولت ایالتی در نپال می باشد.”
نویسنده: محمد شریف عارف