حملهی طالبان پاکستانی در اواخر ماه جنوری در پیشاور، مرکز ایالت خیبرپختونخواه در پاکستان جان بیش از ۱۰۰ نمازگزار در مسجد جامع پولیس را گرفت. مسئولیت این انفجار را در ابتدا یکی از شاخههای تحریک طالبان پاکستان یا TTP بر عهده گرفت اما بعدا از سوی رهبری مرکزی آن تکذیب شد. این مرگبارترین حملهی این گروه از زمان ظهور مجدد آن در سال ۲۰۲۱، پس از قدرت گرفتن طالبان افغان در افغانستان بود. در شرایطی که پاکستان با بحران بزرگ اقتصادی، پیامدهای سیلابهای مرگبار خزان سال گذشته و یک صحنهی سیاسی همیشه آشفته دستوپنجه نرم میکند، تهدید فزایندهی تحریک طالبان پاکستان چالش دیگری را فراروی این کشور غرق درگیر ایجاد کرده است.
اسفندیار میر، اندرو واتکینز و تمنا سالکالدین از انستیتوت صلح ایالات متحده این حمله و رابطهی آن با قدرت تحریک طالبان پاکستان، چگونگی واکنش اسلامآباد، موضع طالبان افغانستان در قبال TTP و گزینههای پیش روی سیاستگذاران ایالات متحده را بررسی میکنند.
بمبگذاری پیشاور در مورد میزان تهدید TTP علیه پاکستان چه چیزی را بیان میکند؟
میر: حملهی پیشاور که توسط یکی از شاخههای تحریک طالبان پاکستانی انجام شد، یکی از مرگبارترین حملات تروریستی در پاکستان در سالهای اخیر است. مرگبار بودن و توانایی مهاجمان برای نفوذ به عمق جایی که باید امنترین منطقهی پیشاور باشد، بیانگر آن است که TTP دوباره قابلیت حیاتی حملات شهری را بدست آورده است. این حمله در پی تشدید خشونت تحریک طالبان پاکستانی از جمله انفجار بمبهای دستساز و حملات هدفمند، از اواخر سال گذشته، پس از بینتیجه ماندن آتشبس میان پاکستان و تحریک طالبان پاکستان رخ داد. روی هم رفته، این حمله بیانگر رشد صعودی و مداوم TTP است که چالشهای میانمدت و بلندمدتی را برای پاکستان خلق خواهد کرد.
تشدید مبارزات خشونتآمیز تحریک طالبان پاکستان تابعی از قدرت سیاسی و مادی فزایندهی آن است که در انسجام سیاسی، رشد هستهی مرکزی جنگجویان آموزشدیده، بمبگذاران انتحاری، سلاحها و تجهیزات بازتاب یافته است. بخش اعظم رهبری سیاسی و نیروی تحریک طالبان پاکستان در افغانستان مستقر است. در پاکستان، تحریک طالبان پاکستانی قادر شده است تا دوباره نفوذ خود در مناطق جنوبی خیبرپختونخوا، مانند وزیرستان جنوبی، وزیرستان شمالی، تانک، بانو و لکی مروات را بدست بیاورد. تحریک طالبان پاکستان از طریق اخاذی در داخل پاکستان و همچنین در افغانستان منابع مالی خود را تقویت میکند؛ در تمام ولایتها برنامههای جمعآوری کمکهای مالی زیرنام جهاد وجود دارد.
طالبان افغانستان نیز از تحریک طالبان پاکستان قویا حمایت کرده و پناهگاههای امن برای این گروه فراهم میکنند. تحریک طالبان پاکستان از حمایت مردمی زیاد نیز در افغانستان برخوردار است، زیرا بیزاری شدید از پاکستان در مناطق تحت نفوذ و خارج از نفوذ طالبان در افغانستان باعث شده تحریک طالبان پاکستان حمایت مردمی را با خود داشته باشد. برخی از جنگجویان طالبان نیز در حال پیوستن به تحریک طالبان پاکستان هستند و گزارشهایی مبنی بر افغان بودن برخی بمبگذارهای اخیر منتشر شده است. تعداد انگشتشماری از رهبران طالبان، بهویژه سراجالدین حقانی، وزیر داخلهی طالبان هرازگاهی به درخواست پاکستان، محدویتهایی بر تحریک طالبان پاکستان اعمال کردهاند. با این حال، در درون طالبان توازن فکری بهشدت به نفع تحریک طالبان پاکستان و کارزار آن است. بهویژه، هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان افغانستان با تحریک طالبان پاکستان همنظر است و سیستم پاکستان را «غیراسلامی» میداند.
آیا این حمله میتواند محاسبات طالبان افغانستان در مورد روابطش با طالبان پاکستانی را تغییر دهد؟ واکنش احتمالی طالبان افغانستان در آینده چگونه خواهد بود؟
واتکینز: بعید به نظر میرسد که طالبان افغانستان محاسبات استراتژیک خود برای حمایت از تحریک طالبان پاکستان را تغییر دهند. در هفتههای قبل و روزهای پس از حمله، پیامهای عمومی آنها تقریبا از سر بیاعتنایی بود و محکومیت خاصی در آن به چشم نمیخورد؛ چنانکه پاکستان را مقصر اصلی ستیزهجویی درونمرزی خواندند. امیرخان متقی، سرپرست وزارت امور خارجهی طالبان دو روز پس از این حمله، در یک گردهمایی در کابل، به پاکستان هشدار داد که از «متهم کردن» یا «کاشتن بذر دشمنی» بپرهیزد.
این لفاظی غیردیپلماتیک بیانگر عزم طالبان برای ادامهی حمایت از تحریک طالبان پاکستان بهرغم فشارهای شدید پاکستان است. در ماه جنوری، مقامات امنیتی طالبان نامهای غیررسمی را در اختیار مطبوعات محلی قرار دادند که نشاندهندهی اردوگاههای آموزشی مستقر در پاکستان که گفته میشد توسط نهادهای امنیتی پاکستان حمایت میشود، بود که در آن هزاران جنگجوی داعش برای حمله به افغانستان آماده میشدند. در واقع، پاسخ تقابلی طالبان و حمایت آنان از تحریک طالبان پاکستان، طرح اتهامات متقابل بوده است که نشاندهندهی دستبرداشتن از حمایت طالبان پاکستانی به این زودیها نیست.
سگنالهای نهفته در این گفتهها با گزارشهای مقامات سازمان ملل و دیگر ناظران مبنی بر حضور آزادانه و تجارت تحریک طالبان پاکستانی در شهرهای افغانستان مطابقت دارد. در عین حال، افراد آگاه به وضعیت قندهار گزارش میدهند که بعید است امیر [طالبان] و مشاوران نزدیک او از حمایت از تحریک طالبان پاکستان بهدلایل ایدئولوژیک چشمپوشی کنند.
با این حال، علیرغم محاسبات استراژیک محکم طالبان به نفع تحریک طالبان پاکستان، به نظر میرسد رهبری طالبان افغانستان اهمیت حفظ رابطهی کاربردی با پاکستان را درک میکند یا دستکم از تبدیل شدن تنشها به درگیریهای گسترده جلوگیری میکند. وضعیت پیش روی طالبان احتمالا شبیه یک بازی طنابکشی به نظر میرسد که متناوب بین لحظات تنش و کاهش تنش است.
واکنش احتمالی پاکستان چه خواهد بود؟
میر: واکنش احتمالی پاکستان به بازخیزش تحریک طالبان پاکستان ناهماهنگ است و بعید است که در کوتاهمدت بهبود یابد. به نظر میرسد رهبران پاکستان پس از کماهمیت جلوه دادن قدرت تحریک طالبان پاکستان و نفوذ و روابط طالبان [افغانستان] با تحریک طالبان پاکستان برای چندین سال، اکنون با عمق حمایت طالبان افغانستان از تحریک طالبان پاکستان مواجه هستند. با این حال به نظر میرسد مقامات پاکستانی همچنان در جستوجوی یک توافق -در حالت ایدهآل یک آتشبس- از طریق طالبان افغانستان اند. به نظر میرسد رهبری نظامی و اطلاعاتی پاکستان و همچنان مقامات در وزارت خارجه میخواهند با طالبان همکاری کنند زیرا آن را نسبت به دولت جمهوری پیشین مطلوبتر میدانند؛ درحدی که بارها خواهان همکاری جامعهی جهانی با طالبان شدهاند. اما تعهد ناگسستنی طالبان با تحریک طالبان پاکستانی به این معنا است که پاکستان باید یا خشونت را نادیده بگیرد یا برای حفظ رابطه با طالبان تسلیم TTP شود.
عامل کلیدی دیگری که واکنش پاکستان را شکل میدهد، اقتصاد رو به وخامت این کشور است که آن را در آستانهی قصور در پرداخت بدهی قرار داده است. این مسائل گزینههای نظامی پاکستان را محدود میکند. پاکستان میتواند حملات و اقدامات دفاعی را در داخل کشور انجام دهد، اما منابع لازم برای کارزاری جدی را ندارد. پاکستان بار دیگر با طرح ایدهی حملات هوایی فرامرزی، که آخرینبار در اپریل ۲۰۲۲ انجام داد، واکنشی شتابزده داده است. پاکستان با فشارهای فزایندهای برای اقدام روبهرو است، زیرا بخشهایی از طیف سیاسی پاکستان مجددا در حال ترسیم این تصور است که تروریسم، توطئهای از سوی ارتش برای جلوگیری از بازگشت عمران خان، نخستوزیر سابق به قدرت و دریافت کمکهای امریکا است. با این حال، فشارهای اقتصادی و خطر گرفتار شدن در گرداب مناقشه، بهویژه نشر گزارشهایی مبنی بر پیوستن جنگجویان طالبان به TTP، میتواند پاکستان را در مورد عملیات فرامرزی دچار تردید کند.
آیا تحریک طالبان پاکستان تهدیدی برای امریکا است؟
میر: اگرچه تهدید تحریک طالبان پاکستانی برای پاکستان روشن است، اما تهدید این گروه برای منافع امریکا روشن نیست. در سال ۲۰۰۷ هنگامی که این گروه ظهور کرد، از چندین جهت برای امریکا تهدید مستقیم بود. این گروه از شورش طالبان علیه ارتش امریکا و دولت سرنگونشدهی افغانستان حمایت میکرد. تحریک طالبان پاکستان با انجام حملات پیچیده تلاش داشت کارکنان امریکایی را به قتل برساند. بهعنوان مثال، در دسامبر ۲۰۰۹ این تحریک در یک عملیات مشترک با القاعده، موفق شد جاسوسی را که سیا یا سازمان اطلاعات مرکزی امریکا برای نفوذ بر رهبری القاعده در وزیرستان پاکستان فرستاده بود، منحرف نموده و او را با بمب انتحاری نزد سیا و مقامات دولتی همکار آن به پایگاهی در شرق افغانستان بازگرداند که در نتیجهی آن چندین افسر سیا کشته شدند. تحریک طالبان پاکستان در سال ۲۰۱۰ تلاش کرد تا در میدان تایمز شهر نیویورک حملهای را انجام دهد که موفق به انجام آن نشد.
تحریک طالبان پاکستان در سال ۲۰۲۳ چنین تهدید مستقیمی را برای امریکا -حداقل در کوتاهمدت- ایجاد نمیکند. برخلاف گذشته، شیوه پیامرسانی این گروه نشان میدهد که در پی اقدام مستقیم علیه امریکا نیست. در کل به نظر میرسد که این گروه بیشتر متمرکز به برنامهی محلی خود علیه پاکستان است. یکی از دلایل اصلی این تغییر، مفتی نورولی محسود، رهبر کنونی تحریک طالبان پاکستان است.
ارزیابی محسود از عوامل تضعیف شدن تحریک طالبان پاکستان در بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۷ این است که حملات پهپادی ایالات متحده پتانسیل رزمی این گروه را از بین برده بود. او بهدلیل ترس از حملات هواپیماهای بدون سرنشین از حمله به ایالات متحده منصرف شده است. بنابراین، او از اقدامات تحریکآمیز و توطئه علیه امریکا به امید جلوگیری از حملات هواپیماهای بدون سرنشین علیه گروه خود دوری میکند. رهبری جدید همیشه در تغییر محاسبات تحریک طالبان پاکستان نقش دارد. حتا در زمان محسود برخی خطرات همچنان باقی است زیرا تحریک طالبان پاکستان غیرقابل پیشبینی است؛ چنان که حملاتی را در مغایرت با اهداف اعلامشدهاش انجام داده است، از جمله علیه دیپلماتهای چینی در پاکستان.
با این وصف، تحریک طالبان پاکستان هنوز هم به تهدیدهای مستقیم دیگر علیه امریکا ادامه میدهد. برای نخستینبار عناصر القاعده و شاخههای آن در جنوب آسیا در سایهی حمایت تحریک طالبان پاکستان در افغانستان پناه میگیرند. بهطور کل، تحریک طالبان پاکستان یک متحد مفید به القاعده باقی خواهد ماند؛ هرچند ممکن است نسبت به گذشته کمرنگ باشند. در صورتی که تحریک طالبان پاکستان بتواند قلمرویی را در خاک پاکستان بدست بیاورد، القاعده در آن مناطق بهدنبال جای پا خواهد بود. جنگجویان خارجی دیگری نیز در افغانستان با برنامههای منطقهای متنوع حضور دارند که اگر تحریک طالبان پاکستان به دستآورهای بزرگ ارضی دست یابد، آنان نیز پناهگاهی در آن کشور خواهند یافت. مهمترین راهی که تحریک طالبان پاکستان میتواند با استفاده از آن منافع امریکا را تهدید کند، بیثبات کردن پاکستان است. این یک احتمال واقعی است اما قریبالوقوع نیست. در صورت تحقق این احتمال، شبح امنیت هستهای پاکستان، بیثباتی گستردهی منطقهای و نگرانیهای مهاجرتی را افزایش خواهد داد.
ایالات متحده امریکا چه گزینههای سیاسی را در دست دارد؟
سالکالدین: برخلاف کارزار دورهی قبل تحریک طالبان پاکستان از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۴ میلادی، اینبار طالبان افغانستان کنترل کشور را در دست دارند و ایالات متحده امریکا در منطقه حضور نظامی ندارد؛ دو عاملی که گزینههای سیاست ایالات متحده امریکا را در برابر تحریک طالبان پاکستان محدود میسازد.
در گذشته ایالات متحده امریکا از موقعیت اطلاعاتی و نظامی برخوردار بود و با تکیه بر آن میتوانست دولت و ارتش پاکستان را در هنگام تعقیب تحریک طالبان پاکستان کمک کند. اما اکنون ایالات متحده امریکا حتا برای درک و ظرفیت خود برای هرگونه اقدام پویا علیه تحریک طالبان پاکستانی بسیار محدودتر است. چنانچه گفته شد، تهدید تحریک طالبان پاکستان برای ایالات متحده امریکا نیز بسیار مبهمتر است؛ واقعیتی که این تهدید رو به رشد را از اولویت سیاست امریکا خارج میسازد. از طرف دیگر، ایالات متحده امریکا در محاسبات تحریک طالبان پاکستان جای نمیگیرد و هر سیاست مستقیمی که این روند را تغییر دهد و ایالات متحده را به هدفی برای تحریک طالبان پاکستان یا حتا طالبان افغانستان تبدیل کند، در واشنگتن طرفدار نخواهد داشت. با درنظرداشت بحران اقتصادی و سیاسی جاری در پاکستان، سیاستگذاران در ایالات متحده امریکا ممکن است برای گفتوگو با رهبران پاکستان دربارهی نیاز به تمرکز و توسعهی طرح واضح علیه تحریک طالبان پاکستان در موقعیت مناسب قرار داشته باشند. هرچند توانایی واشنگتن برای شکل دادن یا کمک به چنین طرحی محدود خواهد بود. حمایت دوامدار ایالات متحده امریکا از پولیس و سایر سازمانهای مجری قانون پاکستان، از جمله آموزش و تجهیزات تکنیکی، شاید در امر مبارزه با تحریک طالبان پاکستان کارآمد باشد. سؤال بزرگتر این خواهد بود که پاکستان با طالبان افغان که برای تحریک طالبان پاکستانی پناهگاه امن فراهم میکنند، چگونه رفتار خواهد کرد. بعید به نظر میرسد که پاکستانیها پیشنهادات ایالات متحده مبنی بر وارد کردن فشار بر طالبان افغانستان در کابل (چه رسد به اینکه روابط خود را قطع کنند) را مورد توجه قرار دهند. اگر پاکستان اقدامی را در داخل افغانستان و علیه طالبان این کشور روی دست بگیرد، بهدلیل آن اقدام قاطع اسلامآباد خواهد بود نه به دستور ایالات متحده امریکا.