برگزیده های سایتشایعات

از کرامات شیخ ما این است‌

روایت کنند که مریدان شیخ دامته برکاته انفاسنا، دوان دوان خود را به محضر شیخ رسانده و ضمن چسپیدن به دامان پر‌‌چرب شیخ فریاد بر آوردند که ای شیخ، ای متبحر العلوم المتداول و غیر‌متداول، چه گویی اندر باب برگزاری انتخابات. شیخ اندکی مکث فیلسوفانه بکرد و بگفت. مقداری عسل با سکنجبین بیاورید.

پس مریدان چون باد صرصر برفتند و عسل با سکنجبین نزد شیخ حاضر آوردند. شیخ لختی بر عسل و سکنجبین نگاه عاقل اندر خوراکی افگند و بگفت، با این‌ها نشود پیش‌بینی درست کرد. بروید مقداری نیز پیتزا هات داگ بیاورید. مریدان گفتند یا شیخ هات داگ همان همبرگر باشد و پیتزا نباشد.

شیخ بگفت ای سفله گان من نیز دانم ولی اگر بخواهید که روز برگزاری انتخابات بدانید باید آنچه می‌گویم فراهم سازید. مریدان ناچار برفتند تمام رستورانت‌های ایتالیایی را جستجو فرمودند بلاخره از جایی پیتزا هات داگ فراهم شد. پس چون امکانات متداول مهیا گردید.

شیخ آستین بر زد و نخست پیتزا هات داگ را بفرستاد به سوراخ زیر دماغ، پس دو سه آوروق پر صدا بیرون داد و افتاد به جان عسل و سکنجبین و آن را نیز نوش کرد. چون از خوردن فارغ بشد. رو کرد به مریدان و بگفت، اندر میان شما چه کسی ایفون شش ایکس داری.

مریدی بود او را ابوالداود بستان پول گفتندی. از این بابت که از هر چیزی برای خویشتن پول فراهم کردی حتی از پروژه حج، پس ابوالداود دست در جیب کرد و مبایل آیفون خویش بر دست شیخ داد. شیخ با یک چوف پسورد آیفون بشکست و رفت اندر برنامه فیس بوق و صفحه ارگ همی باز کرد و بعد نگاهی اندر صفحه ارگ انداخت و بگفت، چنان که من می‌بینم و صفحه میگوید انتخابات اندر میان گرما و سرما رخ خواهد داد.

مریدان گفتند در دانستن این سر نقش عسل و سکنجبین و پیتزا هات داگ چی بود. شیخ چنان بخندید که دندان های آسیاب کرم‌خورده‌اش نمایان شد .پس بگفت هیچ نقش در آن‌ها نبود. من گرسنه بودم و شما احمق هم من به مراد رسیدم هم شما به جواب خویش. پس گویند مقداری از مریدان بعد از این سخن خشتک بر خویش دریدند و به صحرا دویدند و تا امروز کسی از آنان خبری ندارد.

نرخ اسعار خارجی نرخ اسعار خارجی در بدل پول افغانی
دکمه بازگشت به بالا
بستن