اسارت دوکاندار در چنگ قدرت رابطهای کریکتباز
درک و شعور سیاسی یک دوکاندار و یک کریکتباز از سیاست بیش از آنچه در نشست آن دو گذشت، نمیتواند باشد.
کریکتباز در حقیقیت دوکاندار را مثل همیشه فریب داد؛ کریکتبازی که در عرصه سیاست پاکستانی تنها سخنگوی آی اس آی و جنرالان راولپندی توان حسابش کرد و اراده مستقلی از خود هم ندارد.
دوکاندار و کریکتباز هردو به یقین، چهار جلد کتاب هم در باب سیاست بینالدول نخوانده اند و الفبای سیاست منطقی و ناظر به حل مسائل انسانی را نمیفهمند و از درک شأن خود، شأن کشور خود و فضای پیرامون خود نیز عاجز اند.
طبیعی است که دوکاندار گاهی از سر درک کودکانه چیزی را توئیت نموده و سپس دلیت میکند. افزون بر این، واقعیت آن است که از سازمان سیا تا پنتاگون و دستگاه سیاست خارجی ایالات متحده، همه در برابر پاکستان و رویکرد این کشور درمانده اند.
هر آمریکایی به شمول ترامپ نیک میداند که مسأله اصلی ایالات متحده، پاکستان به مثابه مادر و قابله تروریسم در کل منطقه است و نه افغانستان به عنوان یک قربانی. هوشیاران ایالات متحده و حتا ترامپ میداند که چندین دهه گرفتار فریب پاکستان بودهاند و یکبار دیگر، شیطنت پاکستانی در قالب گفتگوی یک کریکتباز با دوکاندار ایالات متحده تکرار شد و به فریب مجدد کاخ سفید منتهی شد.
حقیقت آن است که ترامپ اسیر قدرت رابطهای پاکستان است و هرگز توان و جرأت گشودن یک جبهه جدید در منطقه (افغانستان، پاکستان و ایران) را ندارد.
منظور از مفهوم قدرت رابطهای در روابط بینالملل آن است که یک بازیگر، بدون به کار بردن ابزار یا منابع مادی و فیزیکی قدرت و با رفتار خود (به شمول باورها، ارزشها، هنجارها و رفتار سیاسی)، در رفتار بازیگر دیگر، تغییر ایجاد کند.
بارها کارگزاران سیاسی، امنیتی و استخباراتی ایالات متحده در مقالات و کتابهای خود از درماندگی در برابر پاکستان و حتا ضرورت حمله غافلگیرانه به این کشور، به منظور پایان بخشیدن به یک همآغوشی مرگبار (به گفته بروس رایدل) صحبت کردهاند.
اما تا کنون ایالات متحده این جرأت را نیافته است؛ چون نه تنها ظرفیت یک جنگ با پیامدهای نامعلوم را ندارد، بلکه حتا از فشار اقتصادی و سیاسی بیش از یک سطح خاص نیز عاجز و نگران رفتار پاکستان و افتادن این کشور به دامن اژدهای شرقی و رقیب قدرتمند خود (چین) است.
چنین وضعیت آشفتهکنندهای برای ترامپ و ایالات متحده آمریکا، سبب میشود که بسیاری افراد عاقل نیز در ایالات متحده گرفتار گیجی و سردرگمی شوند، چه رسد به ترامپ. نکتهی دیگر آنکه اگر ترامپ بتواند به افغانستان یا پاکستان حمله کند، ده ملیون که سهل است و حتا پنجاه ملیون نفر اگر هم کشته شود، اقدام خواهد کرد، اما با توجه به نکات فوق و نیز این نکتهکه او تنها تصمیمگیرنده جنگ نیست، هرگز چنین خواب آشفتهای تعبیر نخواهد شد و تخیل ترامپ هرگز تحقق نخواهد یافت.
برای ترامپ به یقین خون بشر ارزشی ندارد، اما او توان چنین اقدامی را ندارد. در مجموع، قالب اصلی جمله ترامپ این است که « ای کاش میتوانستم حمله کنم، اما دریغ که نمیتوانم؛ ای کاش میتوانستم به پاکستان چیزی بگویم، اما دریغ که نمیتوانم و فعلا ناگزیر عقدهی خود را سر افغانستان تخلیه میکنم». اما بوی تعفن این عقدهکشایی، نه تنها مشام هر شهروند آزاده افغانستان، بلکه مشام جهانیان را آزرد.
داکتر شفق خواتی