برگزیده های سایت

استراتژی چین در افغانستان پس از خروج امریکا

چین در حال مشارکت بیشتر در رویدادهای منطقه‌ای و بین‌المللی است. بنابراین، افغانستان اکنون بیش از هر زمان دیگری برای چین مهم است. با توجه به این‌که چین، افغانستان صلح‌آمیز را برای ثبات منطقه‌ای ضروری می‌داند، کانون توجه سیاست خارجی پکن قرار گرفته است. این باور که چین به‌عنوان یک قدرت قوی، مسئول حفظ صلح و امنیت منطقه است، عامل دیگری است که بر اقدامات چین در افغانستان تأثیر می‌گذارد. پس از تصرف دوباره‌ی کابل توسط طالبان در آگست ۲۰۲۱، چین به چند دلیل استراتژی خود را تغییر داد. اول، پذیرش تسلط حکومت طالبان در امور افغانستان. دوم، جلوگیری از تبدیل‌شدن افغانستان به لانه‌ی تروریسم. سوم، متعهد به کمک‌های بیشتر بشردوستانه. چهارم، تلاش برای افزایش نفوذ از طریق منافع ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک که مشروط به صلح و ثبات در افغانستان است. با توجه به تعامل جدید چین در افغانستان، این تحقیق به بررسی استراتژی چین در افغانستان پس از خروج ایالات متحده امریکا می‌پردازد.

۱ – پذیرش تسلط حکومت طالبان در امور افغانستان
پس از برقراری روابط دیپلماتیک چین و افغانستان در سال ۱۹۵۵، روابط دو کشور به‌دلیل جهت‌گیری‌های سیاست خارجی آن‌ها محدود شد. در سال ۱۹۹۶ چین روابط خود را با حکومت افغانستان تحت حاکمیت طالبان قطع کرد زیرا طالبان با سازمان‌های تروریستی مختلف روابط برقرار کرده بودند. طالبان با تبانی با این گروه‌های سازمانی، به جدایی‌طلبان منطقه‌ی خودمختار سین کیانگ چین کمک می‌کردند. چین پس از سقوط طالبان توسط نیروهای امریکایی و متحدانش نقش فعالی در افغانستان ایفا کرد. با گذشت زمان، چین وارد دیپلماسی جدیدی در افغانستان شد و به میانجی‌گری برای پایان‌دادن به درگیری‌های داخلی کمک کرد. با توجه به مشارکت فعال طالبان در سیاست افغانستان، چین شروع به دخالت در روند صلح در افغانستان کرد و آنان را به‌عنوان یک طرف در مذاکرات به رسمیت شناخت. دخالت چین در امور سیاسی افغانستان در طول دهه‌ی اول حضور ایالات متحده در افغانستان نسبتا محدود بود، اما با گذشت زمان چین به یک شریک تجاری مهم تبدیل شد و در طول جنگ به افغانستان کمک کرد. به عقیده‌ی محققان واقعگرای مدرن، دولت‌ها مهم‌ترین بازیگران سیاست جهانی هستند. جایی که منافع به‌عنوان قدرت تعریف می‌شود دولت‌مردان براساس منافع ملی فکر و عمل می‌کنند، قطعا استراتژی چین در قبال افغانستان پس از خروج نیروهای خارجی و متحدانش در ماه آگست ۲۰۲۱ براساس همین شاخص تنظیم می‌شود.
سیاست امروز چین کاملا در تضاد با دهه‌ی ۱۹۹۰ است. چین به‌دلیل اختلافات ایدئولوژیکی با این گروه، از به رسمیت‌شناختن کنترل طالبان در افغانستان خودداری کرد و تا زمان حکومت پس از طالبان، سفارت خود را در آن‌جا نگه داشت. پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر، رژیم طالبان توسط نیروهای امریکایی و ناتو در سال ۲۰۰۰ سرنگون شد و چین تلاش خود را برای برقراری روابط با دولت جدید افغانستان آغاز کرد و روابط چین و افغانستان به‌طور قابل توجهی بهبود یافت. در طول ده سال اول مشارکت ایالات متحده در افغانستان، دخالت چین در مسائل سیاسی بسیار کم‌رنگ بود، اما در طول جنگ، چین به‌عنوان بزرگ‌ترین شریک اقتصادی و کمک‌کننده به افغانستان ظاهر شد. با گذشت زمان، چین با میانجی‌گری در گفت‌وگوهای صلح افغانستان به‌عنوان یک صلح‌ساز برای افغانستان عمل کرد. در این راستا، چین وارد روند صلح در افغانستان شد و طالبان را به‌دلیل مشارکت فعال در سیاست افغانستان به‌عنوان یکی از طرف‌های مذاکرات پذیرفت.
در اوایل سال ۲۰۱۹، طالبان به یک قدرت سیاسی تبدیل شده بودند که نمی‌شد آن را نادیده گرفت. در همان سال برخی رسانه‌ها از ملاقات‌های محرمانه‌ی طالبان و رهبران چین خبر دادند. طبیعی است که این دیدارهای رهبران چین بدون دریافت گزارش‌ها و تحلیل‌های نیروهای اطلاعاتی آن کشور از اوضاع داخلی افغانستان صورت نگرفت. پس از خروج ایالات متحده از افغانستان چین به سرعت به این تحولات ناگهانی واکنش نشان داد، از تسلط طالبان استقبال کرد و طوری رفتار کرد که گویی چینی‌ها برای این انتقال قدرت آماده شده بودند. در جولای ۲۰۲۱، وانگ یی، وزیر امور خارجه‌ی چین ملا برادر و هشت هیأت دیگر را در تیانجین پذیرفت. این نشست برای اطمینان از این‌که طالبان هرگز اجازه‌ی رشد اسلام رادیکال علیه منافع چین را نخواهد داد برگزار شد. عبدالغنی برادر وعده داد: «طالبان افغانستان متعهد است از فعالیت‌هایی که به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم کشور دیگری را بی‌ثبات می کند، خودداری کند. و طالبان به تعهد خود نسبت به یک حکومت اسلامی باز و فراگیر احترام می‌گذارد.» همچنین، وانگ به این گروه گفت که چین به استقلال و قلمرو افغانستان احترام می‌گذارد.

۲- جلوگیری از تبدیل‌شدن افغانستان به لانه‌ی تروریسم
از منظر واقع‌گرایی، کشورها سیاست خارجی و استراتژی خود را براساس منافع ملی شان تنظیم می‌کنند و در عین حال امنیت یکی از دغدغه‌های اصلی واقع‌گرایان است و بازیگران سیاسی چاره‌ای جز دغدغه‌ی امنیت خود ندارند. در دولت آنارشیک، گیلپین استدلال می‌کند که یک دولت باید قدرت خود را گسترش دهد و تلاش کند تا کنترل خود را بر نظام بین‌الملل گسترش دهد تا امنیت شهروندان خود را تأمین نماید.
بنابراین، برای چین مسائل امنیتی بسیار مهم است. با خروج نیروهای امریکایی و کنترل طالبان بر افغانستان، نگرانی اصلی پکن این است که افغانستان به پناهگاه امنی برای جنبش اسلامی ترکستان شرقی تبدیل نشود تا از آن‌جا عملیات نظامی علیه چین انجام شود. چین در حال حاضر طالبان را به‌عنوان یک سازمان سیاسی و نیروی نظامی مهم می‌شناسد و از رهبران خود می‌خواهد که پرچم مذاکرات صلح را به اهتزاز درآورند. چین به‌دنبال تضمین از طالبان است که به هیچ نیروی ستیزه‌جو اجازه ندهند تا از افغانستان به‌عنوان پایگاهی علیه امور داخلی چین استفاده کند. چین برای امنیت مرزها و سرمایه‌گذاری‌های خود قصد دارد به تعامل خود با این گروه ادامه دهد. طالبان در حال حاضر تنها متحد چین در افغانستان است که می‌تواند از فعالیت‌های ضد چینی گروه‌های شبه‌نظامی در امتداد مرز نفوذپذیر غربی آن جلوگیری کند.
وانگ یی، وزیر امور خارجه‌ی چین به‌تاریخ ۲۷ ژوئن ۲۰۲۲ با امیرخان متقی، سرپرست وزارت امور خارجه‌ی طالبان گفت‌وگوی تلفنی داشت؛ وی خاطرنشان کرد که رویکرد چین در قبال افغانستان محکم و حامی تداوم و ثبات است. وی افزود که چین هرگز در امور داخلی افغانستان مداخله نمی‌کند و به‌دنبال منافع شخصی یا حوزه‌ی نفوذ در افغانستان نیست. وی همچنان گفت که چین همیشه به استقلال، حاکمیت و تمامیت ارضی افغانستان و همچنین تصمیمات مستقل مردم افغانستان احترام می‌گذارد. وانگ تصریح کرد که چین به ایفای نقش سازنده، حمایت از افغانستان در تلاش‌هایش برای ایجاد یک حکومت گسترده و فراگیر ادامه خواهد داد. وانگ همچنین متعهد شد که چین عدالت را برای افغانستان در محیط‌های چندجانبه مانند سازمان ملل متحد و سازمان همکاری شانگهای رعایت خواهد کرد، بر اجرای تصمیمات اتخاذشده در سومین نشست وزیران خارجه در میان همسایگان افغانستان فشار خواهد آورد و روابط خود را بیشتر توسعه خواهد داد. علاوه بر این، وانگ از طالبان خواست تا اقدام قاطعانه علیه همه‌ی گروه‌های تروریستی از جمله جنبش اسلامی ترکستان شرقی انجام دهند.

۳- تعهد به کمک‌های بیشتر بشردوستانه
پس از خروج امریکا، افغانستان با فاجعه‌ی انسانی و فروپاشی اقتصادی مواجه شد. با کنترل طالبان، افغانستان هدف تحریم‌های اقتصادی بین‌المللی جدید قرار گرفت. سرمایه‌ی افغانستان در بانک‌های ایالات متحده توسط دولت بایدن مسدود شد. اتحادیه اروپا ابتکارات کمک‌رسانی آن‌ها را در افغانستان ممنوع کرد. بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول هر دو از تأمین مالی تعدادی از پروژه‌ها جلوگیری کردند. در مقابل، چین کمک کافی در قالب غلات، واکسن‌های کووید۱۹، دارو و تدارکات زمستانی به مبلغ ۳۱ میلیون دالر ارائه کرد. با این حال، کم‌تر از یک ماه بعد، سازمان ملل درخواست ناامیدانه‌ای برای کمک‌های اضطراری کرد و گفت که ایالات متحده و سایر کشورهای کمک‌کننده برای مقابله با وضعیت وخیم انسانی این کشور بیش از یک میلیارد دالر بپردازند. پس از تفکر و بحث فراوان، کشورهای کمک‌کننده به این طومار پاسخ دادند، اما پکن سریعا به تنهایی اقدام کرد. چین همچنان از جامعه‌ی بین‌المللی، به‌ویژه دولت ایالات متحده خواست تا تحریم‌ها و ممنوعیت‌ها را علیه افغانستان تحت سلطه‌ی طالبان با توجه به وخامت اوضاع اقتصادی این کشور لغو کند. همچنین از کشورهای دیگر خواست تا کمک‌های نامحدود به مردم جنگ‌زده‌ی افغانستان ارائه کنند. چین همچنین از جامعه‌ی جهانی خواست تا تمامی تحریم‌های مالی را که مانع بازسازی افغانستان می‌شود لغو کند. طالبان از تحویل سریع مواد غذایی و تجهیزات صحی پکن استقبال کردند. پس از خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، چین اولین کشور خارجی بود که متعهد به کمک‌های بشردوستانه‌ی اضطراری به ارزش ۳۱ میلیون دلار به افغانستان شد. همچنین چین سه میلیون دوز واکسن کووید۱۹ را در طول همه‌گیری کرونا اهدا کرد.

۴- تلاش برای افزایش نفوذ از طریق منافع ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک
پیش‌بینی می‌شود که افغانستان سهم قابل توجهی در موفقیت کلی اقتصادی منطقه داشته باشد. افغانستان همچنان یک مسیر کلیدی برای چین در ارتباط با سایر نقاط جهان است. چین به‌دنبال برقراری ارتباط با پاکستان و ایران، دو متحد اصلی ژئواستراتژیک آن است. پکن و هر دوی این کشورها در حال حاضر ارتباط نزدیکی با هم دارند. از طریق ابتکار کمربند و جاده و کریدورهای اقتصادی چین و پاکستان، آن‌ها به هم متصل می‌شوند. چین همچنین خواهان اتصال پاکستان و کابل است. اگر این پروژه‌ها با موفقیت تکمیل شوند، تأثیر ژئوپلیتیک آن‌ها ممکن است افزایش یابد. چین باید تقویت روابط اقتصادی خود با آسیای مرکزی، جنوب آسیا و خاورمیانه را در اولویت قرار دهد. با توجه به توپوگرافی منحصر به فرد افغانستان که عمدتا از کوه‌ها، مناطق و دره‌ها تشکیل شده است، چین یا هر کشور قدرتمندی نمی‌تواند با رویکرد کلاسیک که معتقد به استفاده از قدرت نظامی و اشغال برای دستیابی به اهداف است، به منافع ژئواستراتژیک دست یابد. بنابراین، چین با استفاده از رویکرد ژئواقتصادی اهداف ژئواستراتژیک خود را آماده می‌کند.
چین برای دستیابی به اهداف خود دو رویکرد را در پیش گرفت. اولا، رهبران چین مستقیما با رهبران طالبان وارد گفت‌وگو شده‌اند. دوم، چین از طریق شرکای منطقه‌ای خود، به‌ویژه پاکستان و ایران که بیشترین نفوذ خود را در افغانستان دارند، به اهداف خود نزدیک می‌شود. چین در حال پیشبرد اهداف اقتصادی خود در افغانستان با هر وسیله‌ای از جمله دیپلماتیک است. پیش از تسلط طالبان بر افغانستان در اواخر جولای، هیأتی این گروه به رهبری ملا عبدالغنی برادر، معاون اقتصادی رییس‌الوزرای طالبان در تیانجین مورد استقبال وانگ یی، وزیر امور خارجه‌ی چین قرار گرفت. چین بر تعهد خود برای همکاری با افغانستان برای افزایش روابط دوستانه و تلاش‌های همکاری، و همچنین آمادگی خود برای کمک به توسعه افغانستان تأکید کرد. چین منافع اقتصادی در افغانستان دارد. با توجه به منابع طبیعی فراوان افغانستان، چین علاقه‌مند به سرمایه‌گذاری در این کشور است. براساس گزارش سروی زمین‌شناسی ایالات متحده، افغانستان دارای ۱.۶ میلیارد بشکه نفت خام، ۱۶ تریلیون فوت مکعب گاز طبیعی، ۲۴۰ میلیون تن مس، آهن و لیتیوم و منابع طبیعی به ارزش یک تریلیون دلار است. چین علاقه‌مند است از این منابع طبیعی فراوان استفاده کند تا بتواند سود ببرد.
مشارکت فزاینده‌ی چین در افغانستان نیز تحت تأثیر نیاز این کشور به منابع کافی و امنیت ملی انرژی است. اقتصاد چین به سرعت در حال گسترش است و این نیاز به مقدار قابل توجهی انرژی دارد. به‌دلیل افزایش تنش‌های خاورمیانه و افزایش خطرات مرتبط با حمل‌ونقل محصولات معدنی از طریق دریا، دولت چین باید به‌دنبال بازارهای جدیدی برای بدست‌آوردن منابع خام باشد. پکن، افغانستان و آسیای مرکزی را یکی از این بازارها می‌داند. از این نظر، افغانستان را تهدیدی جدی برای ثبات کشورهای همسایه می‌داند که مقادیر قابل توجهی مواد خام طبیعی را در اختیار جمهوری خلق چین قرار می‌دهند و همچنین منبع تازه‌ای از منابعی است که اقتصاد چین فاقد آن است. وابستگی چین به منابع انرژی خارجی در حال افزایش است زیرا تقاضای انرژی این کشور با وجود کاهش در توسعه تولید ناخالص داخلی به‌طور مداوم افزایش می‌یابد. براساس داده‌های وزارت زمین و منابع جمهوری خلق چین، چین در سال ۲۰۱۳، ۵۷ درصد نفت مورد نیاز خود را وارد کرده است. پیش‌بینی می‌شود تا سال ۲۰۴۰ این درصد به ترتیب به ۶۶ و ۷۲ درصد افزایش یابد. چین به‌طور همزمان در تلاش است تا به تدریج زغال‌سنگ را با گاز طبیعی جایگزین کند تا اثرات مضر آن بر محیط زیست کاهش یابد.

جمع‌بندی
بدون شک افغانستان به‌عنوان خط وصل بین اوراسیا بهترین گزینه برای اجرای پروژه‌های بزرگ برای منافع بزرگ اقتصادی پکن است. به‌گفته‌ی کارشناسان، نقش چین نه تنها برای افغانستان بلکه برای چین نیز اهمیت زیادی دارد. چین در تلاش است تا از موفقیت قدرت اقتصادی خود در حوزه‌های ایدئولوژیک و سیاسی محافظت کند. چین در تلاش است تا جاده ابریشم را از طریق یک کمربند و یک جاده احیا کند. بنابراین، افغانستان باثبات برای چین بسیار مهم است تا یک مدل زنجیره‌ای هژمونیک اقتصاد سیاسی عملگرا را بسازد.
اطلاعات روز

برچسب ها
نرخ اسعار خارجی نرخ اسعار خارجی در بدل پول افغانی
دکمه بازگشت به بالا
بستن