بی غیرت تر از انتحاری کسی را نمی توان یافت
خبرگزاری رشد- عزت و جنت در دستان زنی است که برای سیر کردن فرزندانش، هر روز تکه هایی از حیاتش را همراه با آب و صابون می روبد و ققنوس وار، چرخه ی زندگی را هم چنان پر قدرت و پر نشاط حیات می بخشد.
مالک بهشت، دهقانی است که پینه های دستانش آن قدر ضخیمند که نبض حیات صدها طالب بی غیرت تنها در یک شیار کوچک آن این تجربه ی شیرین هستی می گنجد.
سربلند کودکیست شش ساله که در نبردی شکوهمند، زمستان کابل را در برابر دستان یخ بسته کوچکش به زانو در می آورد ، اما با فروش آب بر مزار رفتگان و یا شستن موترها هر شب تکه ای زندگی را بر دسترخوان خانواده شان هدیه می دهد.
الگوی ایمان و شجاعت دخترک کم سن و سالی است که در کنار وسایل کفاشی، کتاب و قلم خود را فرش و همت را مشق می کند.
و روزی می آید که این نسل غبار از رخ تاریخ بر می گیرند، و بر فرومایگان انتحاری که با زبونی تمام در این سرای عزت و غیرت و همت، ذلت مرگی بی غیرت را ترجیح دادند، نفرین ابدی را نثار خواهند کرد.
بگذار حاکم بی حکومت فاسد، هم چنان مست شهوت قدرت باشد، و بگذار با چهره ای ساده لوحانه، هم چنان سرگرم توجیه مرگ فروشان انتحاری گردد، آن روز آمدنی است.
ضیا مبلغ