تیتر یک

در افغانستان تحت کنترل طالبان، نادانی یک ارزش داخلی می باشد

سخن‌گوی طالبان گفت منع کار زنان در بیرون از خانه از جمله‌ی «ارزش‌های داخلی افغانستان» است.
معنای این سخن سخن‌گوی طالبان این است: رنج و گرسنگی از جمله‌ی ارزش‌های داخلی افغانستان هستند. چرا؟
به این دلیل:
کسب دانش یا آگاهی معمولا یکی از این کارها یا ترکیبی از آن‌ها را انجام می‌دهد:
• رابطه‌های واقعی را کشف می‌کند
• رابطه‌های کاذب را نشان می‌دهد
کشوری که در آن دانش کم باشد، مردم آن کشور رابطه‌های واقعی را خیلی کم می‌شناسند اما به خرواری از رابطه‌های کاذب باور دارند. به این شرح:
به کسی که دچار تشویش بسیار است بگویید: شما به این خاطر این‌قدر مشوش هستید که جاده‌های کشور شما خاکی ‌اند. آن فرد به شما خواهد خندید. به همان فرد بگویید: شما به این خاطر مشوش هستید که یکی از بزرگان خانواده شما را نفرین کرده است. این دومی برای او واقعی‌تر و معقول‌تر به نظر می‌آید.
اطلاعات روز در مطلبی در مورد منع تحصیل و کار زنان از سوی طالبان نوشت حقیقت آن است که سناریوی اول می‌تواند به حقیقت نزدیک‌تر باشد. جاده‌های خاکی شاید به‌صورت مستقیم کسی را مشوش نسازند. اما کشوری که همه‌ی سرک‌هایش خاکی باشند، قطعا در انتقال آدم‌ها و اشیا و اجناس از یک‌جا به‌جایی دیگر دچار مشکلات بسیار خواهد بود. مملکتی که همه‌ی جاده‌هایش خاکی باشند، حتما مصرف تیل و تایر بیشتری بر مردم تحمیل خواهد کرد و وسایط نقلیه‌ی مردم را زودتر کهنه خواهد ساخت. در چنان مملکتی وقت بیشتری از شهروندان ضایع خواهد شد. در آن کشور اشیا با کیفیت نازل‌تری به مقصد خواهند رسید. جاده‌های خاکی فشار بیشتری بر عابران پیاده و مسافران سواره‌ی آن ملک وارد خواهند کرد. وقتی همه‌ی این نقطه‌ها را به هم وصل کنیم و پیوندهای دیگر قصه را نیز بیابیم، می‌بینیم که تشویش فلان فرد با وضع جاده‌ها ربط محکمی دارد.
اما نفرین افراد ظاهرا چنان تأثیراتی ندارد. ممکن است کسانی عمیقا بر این باور باشند که نفرین و لعنت افراد می‌تواند زندگی دیگران را زیر و رو کند؛ تاریخ ادبیات ما پر از هشدارهای ترس‌آور در این زمینه هستند. گفته‌اند که آه مظلوم، نفرین والدین و بددعای فقیران و دل‌شکستگان بسیار کارها می‌کند. ولی هیچ‌کس هنوز نتوانسته نمونه‌یی نشان بدهد که واقعا یک دعای بد در حق کسی توانسته باشد به آن فرد بددعاشده آسیبی برساند.
شاید کسی بگوید: ولی من بارها دیده‌ام که بعضی افراد وقتی مورد نفرین والدین خود قرار گرفتند، بدبخت شدند.
سخن این یادداشت در همین باب است. دانش یعنی این‌که ربط‌های حقیقی را بیشتر ببینی و از تعداد ربط‌های کاذب در ذهنت کاسته شود. یعنی بتوانی میان خرابی جاده‌های خاکی و خرابی وضعیت روحی افراد بیشتر رابطه ببینی تا میان نفرین والدین و سرنوشت رقت‌انگیز فلان فرزند عاق‌شده‌ی آنان.
در ملک ما، دانش به همین معنا کم است. مثلا، شما به ذبیح‌الله مجاهد، سخن‌گوی طالبان بگویید: قدرت خرید مردم افغانستان به این خاطر بسیار پایین است که در حکومت شما حدیث نقشی بسیار برجسته دارد. او، اگر به بادیگاردهای خود نگوید که شما را زیر لگد و قنداق بگیرند، به شما خواهد گفت: «من در تمام زندگی خود سخنی در این حد احمقانه نشنیده‌ام. چه ربط دارد؟»
او ربط خرید و حدیث را نمی‌داند. برایش توضیح بدهید که شما چون برای هر تصمیم و هر پالیسی حکومتی خود به حدیث و آیت و سنت متوسل می‌شوید، فرض ما این است که وقتی زنان را از کار در بیرون از خانه منع می‌کنید، حتما این منع را هم از همان مجموعه بیرون آورده‌اید. آقای مجاهد با این سخن شما مخالفت نمی‌کند. می‌گوید بلی، در دین مقدس ما تأمین نفقه‌ی خانواده بر دوش مردان است و زن خوب کسی است که در خانه می‌نشیند و فرزندان خود را بزرگ می‌کند. به او بگویید که وقتی قرار باشد هفده میلیون زن هیچ درآمدی نداشته باشند، در آن صورت آن هفده میلیون آدم نیازی به تحصیل هم ندارند. آقای مجاهد به شما خواهد گفت: «آفرین، مگر ما چه می‌گوییم؟ ما هم به همین خاطر نمی‌گذاریم زنان درس بخوانند.» به او بگویید که هفده میلیون آدم بدون درآمد یعنی میلیون‌ها خانواده‌ی بدون درآمد. آقای مجاهد به شما خواهد گفت: «ولی مردان حق دارند کار کنند.» به او بگویید ولی حذف هر زن از دایره‌ی کار یعنی حذف یک نیروی تولید، حذف یک درآمد، حذف یک قدرت خرید. آقای مجاهد پاسخ می‌دهد: «خوب، این چه ربطی به حدیث دارد؟» به او بگویید ربطش این است که شما وقتی در حدیث می‌خوانید که زن را می‌توان از بازار شغل و تحصیل کنار گذاشت، متوجه نیستید که کجاها را ضربه می‌زنید. این را نمی‌بینید. اما این را می‎بینید:
اگر چادر یک زن از پیشانی‌اش پس رفته باشد و افراد نامحرم موی او را ببینند، مملکت دچار انحطاط اخلاقی شده و دروازه‌های برکات آسمانی به‌روی ملت بسته خواهد شد.
هیچ‌کس نمی‌داند چه‌طور؟ شما هم نمی‌دانید چرا و چه‌طور؟ به شما گفته‌اند (ده میلیارد بار) که میان نزول برکات و پوشانده‌بودن موی زنان رابطه است. اما شما یک‌بار در این رابطه شک نکرده‌اید.
آن‌جا که باید رابطه‌ی حقیقی را ببینید، نمی‌بینید و آن‌جا که هیچ رابطه‌یی نیست، رابطه می‌بینید. این دقیقا همان جهل است- غیبتِ دانش.
وقتی می‌گویید منع کار زنان از ارزش‌های داخلی افغانستان است، در واقع به دفاع از نادانی برمی‌خیزید. فرض کنید چنین چیزی به راستی از ارزش‌های مورد باور مردم افغانستان باشد، آیا هرچه مردم افغانستان به آن باور داشته باشند و آن را ارزش بدانند، حتما قابل دفاع هم هست؟ رهبران جامعه به کسانی گفته می‌شود که یک‌قدم پیشتر از مردم حرکت کنند. امروز در افغانستان کسانی رهبری مملکت را در دست گرفته‌اند که پانزده قرن عقب‌تر از مردم عادی حرکت می‌کنند.

برچسب ها
نرخ اسعار خارجی نرخ اسعار خارجی در بدل پول افغانی
دکمه بازگشت به بالا
بستن