در جرگهی مشورتی صلح؛ جای کسی خالی نبود
افغانستان در کارنامه و تاریخ خود جرگههای مختلفی را تجربه کرده است. جرگه یکی از روشهای سنتی برای بازتاب دیدگاه مردم در موضوعات مهم و ملی میباشد. نسل جدید افغانستان پس از توافق بُن نیز جرگههای مختلف را شاهد بودهاند.
طی ۱۸ سال گذشته حداقل پنج جرگه درکابل برگزار گریده است. لویهجرگهی اضطراری پس از توافق بُن به هدف انتخاب رییس دورهی انتقالی در سال ۱۳۸۱، لویهجرگهی قانون اساسی در سال ۱۳۸۲، جرگهی مشورتی صلح در سال ۱۳۸۹، جرگهی مشورتی در رابطه به پیمان امنیتی با امریکا در سال ۱۳۹۰ و آخرین جرگه، جرگهی مشورتی صلح که هفتهی گذشته در کابل دایر گردید.
تفاوت جرگههای پس از توافق بن
پس از توافق بُن جرگههای مختلفی دایرگردید، اما جرگهی مشورتی صلح که هفتهی قبل برگزار گردید با جرگههای گذشته تفاوتهای زیادی را به همراه داشت.
برای اولین بار در تاریخ کشور جرگهی همهشمول با عضویت ۳۲۰۰ نفر تشکیل گردید. درگذشته جرگهها از نظر کمیت کمتر از هزار نفر و بالاترین رقم در حد دو هزار نفر بوده است، اما این جرگه، هم همهشمول بود و هم اقشار مختلف را در برگرفته بود. از نظر کمیت نیز تعداد اعضای آن از همهی جرگهها بیشتر بود.
آواز زنان رسا بود
حضور زنان در این جرگه نسبت به همه جرگههای تاریخی و جرگههای پس از توافق بُن چشمگیر بود. در دورههای گذشته بالاترین مشارکت زنان به ۱۱ فیصد بوده است. در این جرگه این رقم به سی درصد افزایش یافت. زنان کشور به رغم سختیها و دشواری موفق شدند تا ضمن حضور سی در صدی در رهبری جرگه، در ریاستهای کمیته و منشیها حضور فعالانهی خود را تثبیت کردند. زنان شاید برای نخستینبار بود که خودشان تصمیم گرفتند که چه کاری را باید انجام دهند. در گذشته این مردان سیاسی بود که برای زنان تصیمم گرفته و نقشهی راه را برایشان ترسیم میکردند.
عدم تاثیرپذیری از احزاب سیاسی
تمام جرگههای پس از توافق بُن برمحور چند حزب مطرح سیاسی میچرخید. برای نمونه احزاب مطرح سیاسی عمدتا اعضای خود را شامل جرگه کرده و تمام صفبندیها و مباحث نیز برمبنای ایتلافها و فضای شکلگرفته میان احزاب سیاسی صورت میگرفت. همچنان رهبران قومی در جرگههای پس از توافق بن جزو اثر گزارترین افراد در روند جرگه و مباحثه بودند. در جرگههای گذشته در موارد زیاد به موضوعات مهم رنگ قومی داده و یا فضا را به کشمکشهای جدی قومی بدل میکردند. جریان مباحث در لویهجرگهی قانون اساسی به اساس روایت شاهدان جرگه وکتابهای که از پشت صحنهی آن نشر شد حکایت از این موضوع و مسایل دارد، اما در جرگهی اخیر سایهی رهبران قومی و احزاب سیاسی کمرنگ بوده و فضا بیشتر بر محور موضوعات ملی متمرکز بود. این فضا به خوبی بازتابدهندهی تغییر نسلی در کشور است. رهبران جوان که از ولایتهای مختلف آمده بودند، خود تصمیمگیران اصلی در کمیتهها و مباحث بودند. همهی جوانان به خوبی نشان دادند که برای تصمیمگیری ضروت به فتوای سیاسی تیکهداران قومی و احزاب فرسودهی سنتی ندارند، بلکه خود به حیث آدرسهای مستقل در تصمیمگیریها و مباحث مستقلانه عمل کردند.
رهبران جوان
رهبران جوان در جرگه حضور فعال داشتند. ظرفیت شکلگرفتهی بشری در جرگه به خوبی محسوس بود. هم مدیریت جرگه و هم سهم و حضور فعال جوانان بیانگر یک تغییر بنیادی نسلی را در کشور نشان داد. اکنون جوانان افغانستان عاری از تعلقات حزبی، قومی، سمتی و زبانی زیر یک چتر گردهم آمده و برای آیندهی سیاسی خود تصمیم میگیرند. این در حالی است که در گذشتهها جوانان به حیث هیزوم سوخت برای اهداف رهبران سیاسی مورد استفاده قرار میگرفتند. اکنون جوانان خود به حیث تصمیمگیران اصلی سیاست وارد جرگه شده و دیدگاه و نظریات خود را با همه شریک میکنند. سرمایهگذاری حکومت بالای جوانان و فرصت بخشیدن برای آنان این زمینه را فراهم کرده است تا این نسل در همهی عرصهها از خود شایستگی نشان دهند.
عدم مداخلهی حکومت
روایتها از جرگههای گذشته حکایت از مداخلههای عریان و پنهان حکومت دارد. برای نمونه در جرگهی پیمان امنیتی که در سال ۱۳۹۰ برگزار گردید، تمام تلاش آقای کرزی و طرفدارانش متمرکز بر این بود تا جرگه فیصلهی ضدامریکایی داشته باشد، اما حلقاتی خاص در شورای امنیت آنوقت در کمیتهها تلاش داشتند تا برعکس حلقهی آقای کرزی عمل کنند. این کشمکشها در کمیتهها خاتمه نیافت. در روز اختتامیهی جرگه سال ۱۳۹۰ جدال بزرگی بین آقای کرزی و مرحوم حضرت مجددی به وجود آمد. به گونهای که حتا حضرت مجددی تهدید به ترک وطن کرد.
در جرگهی هفتهی گذشته از آدرس حکومت کاغذ سفید به اختیار ملت گذاشته شد. شاید این عمل در نوع خود یک ریسک تلقی شده باشد، اما باورمندی بالای ملت از سوی رییسجمهور سبب شد تا این اعتماد قوی خلق شود. سرانجام این مردم بودند که صدای اکثریت خاموش را در قالب قطعنامهی خود بازتاب داده و مورد استقبال حکومت قرار گفت.
همچنان رییسجمهور فیصله مردم را بدون کدام جدال سیاسی به حیث نقشهی راه صلح قبول کرد و در حضور همه اعلام نمود.
دیدگاه ملیمحور
در تمام جرگههای گذشته فضای حاکم ناشی از دیدگاه جزیرههای قدرت بود. کشمکشها و منازعات درون جرگه نیز متاثر از فضای بیرون و پایگاههای قدرتهای محلی بود. در این جرگه ادبیات سیاسی جدید که مبتنی بر ارزشهای قانون اساسی و همچنان منافع ملی حاکم بود. صحبتهای اشتراککنندگان در بحثهای رسانهای نیز نشان از یک انسجام جدید فکری در میان همهی اقشار داشت. تاکید همهی اشتراککنندگان برارزشهای قانون اساسی و دستآوردهای مثل حضور زنان، جمهوری اسلامی افغانستان، قانون اساسی، آزادی بیان، صلح، آتشبس و… نشان از شکلگیری پیامهای مشترک در سطح ملی است. اکنون گفتمان ملی همهی هموطنان برمحور ارزشهای مشترک، دغدغههای مشترک و همچنان نگرانیهای مشترک میچرخد. در گذشتهها فضا به این پیمانه نبود، بلکه فضای حاکم متاثر از سوی تفاهمها، بدبینیها و شکافهای ناشی از بحرانهای چند ساله بود.
همپذیری
زمانیکه یکی از قربانیان جنگ روایت خود را در جرگهی هفته قبل بیان کرد، اشک همه جاری شد. آن فضای غمناک و اشکهای مشترک حکایت از درد و رنج مشترک همه داشت. جرگه یکبار دیگر نشان داد که ظرفیت همپذیری افغانها بیش از هر وقت دیگر بالا رفته است. همه در کنار هم زیر یک سقف باجسارت و صراحت تمام دیدگاه خود را بیان کرده و با تحمل وسعه صدر از طرف مقابل جواب دریافت میکرد. در گذشته فرهنگ تحملپذیری اندک بود. به همین دلیل بود که بحثهای سیاسیون اکثرا خود سر آغاز جنگهای دیگر میشد.
جای کسی خالی نبود
برخی شخصیتها به گمان آنکه میتوانند مردم را به چالش کشانند جرگه را تحریم کردند، اما مردم با درایت، خردورزی و عقلانیت سیاسی به مسیر خود ادامه دادند. سوال عمدهی که در اذهان همه وجود دارد این است: چگونه ممکن است که شماری از سیاسیون برای قطر و مسکو لشکر میکشند، اما از نشستن کنار مردم خود و شنیدن صدا و آواز مردان و زنانیکه خود قربانی اصلی اند خودداری میکنند؟
تحریم جرگه از سوی طالبان و یا واکنش طالبان پس از جرگه برای مردم سوالبرانگیز نیست، اما همسویی برخی سیاستمداران با طالبان در مورد جرگهی مشورتی صلح نه تنها سوال برانگیز، بلکه به حیث کارنامهی سیاه در تاریخ نیز باقی خواهند ماند.
اکنون مردم آواز خود را بلند کردهاند. صدای اکثریت خاموش به گوش همه رسیده است. حکومت هم موظف است به این صدا گوش دهند. حکومت مفاد قطع نامهی را که از دل ملت برخواسته است، عملی خواهد کرد. طالبان و همهی سیاسیون نیز ناگزیرند یا پیام ملت را عملی کنند یا در برابر مردم ایستاد شوند.
تدابیر امنیتی عالی
تدابیر امنیتی برای جرگهی هفته قبل عالی بود. همهی ظرفیتها به کار گرفته شده بود که فضای امن برای برگزاری جرگه فراهم شود. این همه محصول رشد و ظرفیت قوتهای امنیتی و دفاعی کشور است. همچنان در کنار آن صبر و شکیبایی مردم کابل و حوصلهمندی همهی شهریان قابل ستایش است.
صلح یگانه خواست مهم مردم کشور است. تمام کسانیکه با صبر و تدبیر جرگه را مدیریت و حمایت کردند در این موفقیت مهم و ملی سهیم اند. این روز مهم و بزرگ در برگ زرین تاریخ کشور نیز ثبت و ماندگار خواهد شد.
#شاه حسین مرتضوی