افغانستانبرگزیده های سایتتحلیلتیتر یک

ذوق زدگی در پروسه صلح، تکرار اشتباه شوروی

تا زمانی که سائر کشورها به شمول طالبان در محوریت دولت افغانستان وارد مذاکرات صلح نشوند مورد قبول مردم افغانستان نیست؛ زیرا نظام فعلی مربوط شخص نمی شود؛ بلکه استقرار و حفظ آن به قیمت خون هزاران شهید اعم از نیروهای نظامی، ملکی ها و بزرگان مردم افغانستان سرمایه گذاری شده است که نمیتوان به بهانه صلح و ثباتی که هیچ مشخصه و تعریف دقیق و واضح از آن برای مردم ارائه نشده است، نظام قربانی گردد؛ استقرار صلح و ثبات آرزوی هر فرد این کشور است و حتی کشورهای منطقه نیز مخالف ثبات ما نیست؛ زیرا آنان نیز دورنمای آرامش خویش را در آئینه ی ثبات افغانستان می بینند؛ حتی ابرقدرت های جهان و منطقه در بیم و هراس اند از این که مبادا این کشور به لانه امن تروریستان و بنیادگرایان تند رو مبدل گردد و ثبات آنان را درکشورهای خاورمیانه و حوزه خلیج و حتی در داخل کشور خودشان تهدید نماید.

این نگرانی ها از سال های دور تا کنون  استراتژیست های منطقه و ابرقدرت ها را به خود مصروف نگهداشته است و آنان ضمن ارائه طرح ها و پلان های بقای خویش در منطقه به عوامل بازدارنده و شکست بنیادگرایان نیز می اندیشند تاریخ به ما ثابت ساخته است وقتی که روس ها وارد افغانستان شدند دولت آمریکا بنا بر رقابت های جدال آمیز و نرم، بر سر تک قطبی شدن جهان که با اتحاد جماهیر شوروی داشت به طرق مختلف از طریق دولت پاکستان تسلیحات مدرن و پیشرفته را به مجاهدین کمک می کرد؛ تا باعث شود که روس ها با شکست مواجه گردند و حد اقل نفعی که برای آمریکا داشت انتقام شکست ویتنام را از روس ها گرفتند و اتحاد جماهیر شوروی نیز از هم پاشید و زمینه حضور آنان در بسیاری کشورهای منطقه و جهان بدون داشتن رقیبی همانند روس فراهم گردید، دولت آمریکا در آن زمان نه تنها که کمک های تسلیحاتی خویش را از طریق (آی اس آی) به طور غیر مستقیم به مجاهدین می‌سپرد؛ بلکه در ارائه نقشه های معلوماتی به مجاهدین از پایگاه های نظامی داخل افغانستان نیز فعالیت چشم گیر داشتند و نقشه های بسیار دقیق را به جنرال اختر رئیس اداره (آی اس آی) ارائه می دادند و آنان ضمن مسئولیت اکمالاتی و آموزشی مجاهدین، با جنرالان خبره و کارکشته خویش وارد افغانستان می شدند و مدیریت جنگ را درکنترل میگرفتند که موفقیت های چشمگیر کسب می نمودند و از این طریق شوروی و اردوی افغانستان ضربات سختی متحمل می شدند.

این که انگیزه پاکستان از این کمک ها چه بود در این مجال نمی گنجد؛ اما کمک های ممتد آمریکایی ها باعث گردید تا روس ها شکست را متحمل شده و مجبور به ترک افغانستان شوند؛ ولی یاد آوری این نکته ضروری است، هنگامی که روس ها افغانستان را ترک نمودند آمریکا در هراس از اینکه مبادا کنترل افغانستان و نظام کشور در دست بنیادگرایان بیافتد کمک به مجاهدین را قطع نمود و مدیران جنگی (آی اس آی) که خواهان استقرار دولت مجاهدین بودند با مشکلات اکمالاتی رو به رو شدند و در یک مقطع چند ساله بعد از روس ها سستی در عملیات مجاهدین نیز پدیدار گردید که منبعد حملات شان بالای دولت داکتر نجیب الله کارساز نبود در فقدان همکاری آمریکا با مجاهدین، آنان در حمله بالای جلال آباد شکست مفتضحانه متحمل شدند و هزاران نفر تلفات دادند که تاریخ گواه این واقعیت است، قطع کمک آمریکا از مجاهدین بعد از روس ها فقط انگیزه عدم قدرت گرفتن بنیادگرایان تند رو بود که بعد ها در تفاهم با روس ها استراتژی خویش را مبنی بر نگهداشتن گروه های میانه رو و ائتلاف آنان با دولت داکتر نجیب الله معطوف داشتند؛ بنا بر این می توان به وضوح به این نتیجه رسید که رشد بنیادگرایی از نگرانی های عمده ابر قدرت ها و بسیاری از کشورهای همسایه است که همگی در این مورد متفق اند؛ لذا اکنون که چشم انداز صلح هر روز نسبت به قبل نزدیک و نزدیک تر می شود، سران نظام باید به شمول نیروهای بین المللی باید متوجه این نکته باشند که عدم تفاهم شان بر سر تحقق این پروسه، توپ را در میدان طالبان نیاندازند و مذاکرات باید به صورت معیاری با تشریک مساعی و محوریت دولت و مردم افغانستان ضمن شور و مشوره به یک تفاهم مسالمت آمیز برسند، محمد اشرف غنی رئیس جمهور کشور به عنوان نماینده قاطبه دولت و مردم افغانستان در همراهی با نماینده گان جامعه مدنی و نخبگان کشور باید دیدگاه شان در قبال صلح با دیده قدر نگریسته شود.

آمریکا به عنوان شریک مبارزات ضد تروریزم نباید با ذوق زده گی در این پروسه تصمیم یک جانبه بگیرد، اختلافات شخصی این کشور با رئیس جمهور، مانع پیشروی مذاکرات صلح با محوریت افغان ها نگردد؛ زیرا فرد درون نهاد دولتی  به مثابه شخصی است که اراده یک جمع را نماینده گی میکند، اظهارات اخیر ترامپ مبنی بر اینکه طالبان فقط با دولت افغانستان مشکل دارد و احترام آنان را ندارد یک ادعای بی اساس و فاقد ذره بینی است؛ دولت افغانستان هیچگاه محور شرارت نبوده و نخواهد بود، زیرا تاریخ این مرز و بوم به همه ثابت ساخته است که مردم ما صلح دوست و طرف دار ثبات است، جنگ های گذشته و حال بر همه آشکار است که یک جنگ تحمیلی و به دور از خواست افغان هاست؛ بنا بر این شرکای بین المللی به رهبری آمریکا نباید تاریخ را فراموش کنند؛ توافق یکجانبه آنان با طالبان مبنی بر اینکه نباید نیروهای بین المللی مورد تهاجم قرار بگیرد و بلافاصله توسط نماینده گان طالبان پذیرفته می شود؛ ولی آتش بس با نیروهای امنیتی افغانستان را نمی پذیرند بیانگر تراژیک تأسف آور است که واضح می سازد طالبان از خود، اختیاری ندارند و هر آنچه که در این قبال مطرح می شود از خواسته های جنرالان و مقامات بعضی از کشورهای همسایه است، کدام منطق می پذیرد که خون سربازان افغانستان مباح است ولی از نیروهای بین المللی سلامت شان تضمین می شود، عمیق شدن درز این شکاف ها تاوان سنگینی را در قبال پروسه صلح به همراه خواهد داشت.

اگر به یاد داشته باشیم در اواخر حکومت آقای کرزی نیز اختلافات میان همکاران بین المللی و آقای کرزی به اوج رسیده بود؛ حتی تا مرحله ی رسید که آقای کرزی از امضاء پیمان امنیتی سر باز زد و سخنان داغ و آتشین بر علیه متحدین حکومت افغانستان به خصوص آمریکا ارائه می داد، در آن زمان نیز نگرانی های ناشی از این اختلافات به نفع کشورهای حامی طالبان به خصوص پاکستان رقم می خورد؛ اما نگران این مسئله و تاوان پرداز آن، کشور و مردم افغانستان بود؛ بنا بر این لابی های آشکار و پنهان پاکستان نباید آنقدر موفق شوند تا موازنه را به طور یکجانبه به نفع استراتژی های خویش سوق بدهند، آمریکا با درک این مسئله که در هر عصر و دوران چه در زمان حضور آنان و چه بعد از آن، افغانستان با ثبات و آرام می تواند به نفع آنان و کشورهای منطقه باشد؛ زیرا این کشور به عنوان ثقل امنیت و ثبات استراتژیک منطقوی تأثیر به سزایی در ثبات و امنیت منطقه و جهان دارد.

هرگاه در این کشور آتش روشن شود دود و ذرات آن چشم همسایگان و ابرقدرت ها را نیز آزار خواهد داد، عدم هماهنگی با دولت افغانستان در امر پیشبرد صلح نه تنها که موفقیت آمیز نیست؛ بلکه دامنه و زمینه های نارضایتی از نیروهای بین المللی را به طور چشمگیر افزایش خواهد داد، در حال حاضر تعداد و کمیت ناراضیان حضور ناتو در کشور منحصر به بنیادگرایان و همفکران تحت حمایه پاکستان است؛ اما زمانی که پروسه صلح به صورت تحمیلی و به دور از محوریت افغان ها جریان داشته باشد، قطعا دامنه مخالفین آنان تا سطح توده های مردم و حتی کشورهای منطقه نیز وسعت خواهد یافت، عاقلانه ترین و عملی ترین راه پیشبرد مذاکرات صلح و خروج بدون دغدغه سربازان بین المللی، نگرش همه جانبه و چند بعدی به پروسه صلح می باشد که طی آن، پاکستان باید اقناع گردد که از دشمنی با مردم افغانستان دست بردارد و طالبان را مجبور به پیوستن در چارچوبه دولت افغانستان نماید، تشکیل حکومت موقت و تعدیل اصول بنیادی قانون اساسی امر غیر ممکن و در تضاد با خواسته های مردم افغانستان است، اگر پاکستان و طالبان صادقانه منفعت خویش را در صلح می دانند هیچگاه نباید از غیاب دولت افغانستان در این پروسه خوشحال باشند؛ زیرا تصمیم گیرنده نهایی آن، مردم افغانستان است و هر گونه اتخاذ تصمیم نهایی و عملی به خواست مردم اجرا می گردد، خارج از این امر هیچگونه مذاکره، چشم انداز صلح را به کرسی نخواهد نشاند و هر دو جناح و طرفین مذاکرات صلح توافقات شان بدون حضور دولت بر باد خواهد رفت.

احمد مختار قادری

 

برچسب ها
نرخ اسعار خارجی نرخ اسعار خارجی در بدل پول افغانی
دکمه بازگشت به بالا
بستن