روگردانی طالبان از شریعت غرای محمدی به طریقت امریکایی
اصولا؛ فلسفهی شکلگیری گروه طالبان، به عنوانِ یکجریانِ نظامی، با سویههای ایدلوژیک از نوع اسلامی بر میگردد به عمق راهبردیِ ارتشِ پاکستان برای حفظ سلطهی سیاسی ـ نظامی در کابل، بهعنوانِ سربازانِ اجیرشدهی جنگ، در خدمتِ اهداف استراتیژیک ارتش پاکستان در منطقه و افغانستان .
رویگردانی طالبان از شریعت غرای محمدی به طریقت امریکایی
خبرگزاری رشد ـ کابل : طالبان؛ زیر پوششِ جریان چریکیِ رادیکال اسلامگرا تمام جنایات دو دههی اخیر شانرا پشتِ دیوار بلند شریعت انجام دادند و تمام مواردِ نقض حقوق بشری شانرا با مُهر شریعت و قرآن بهپایان بردند.
با شروعِ مذاکرات بینالافغانی، در شهر دوحهی قطر انتظار میرفت دیپلوماسیِ طالبان، رویِ پاشنهی شریعت و حولِ محور قرآن و در پرتو سنتِ نبوی بچرخد، چنانچه بارها شاهدِ بلوفهای بزرگ و دهن پُرکُنِ طالبان بودیم که خواستار نظام اسلامیِ واقعی در افغانستان شدند و تمام گرایشهای اسلامیِ موجود در کشور مطرود و مردود اعلان کردند.
در چانهزنیهای اولیهی طالبان با هیئت دولت، نظامِ اسلامیِ واقعیرا خطِ سرخِ مذاکرات اعلان کردند و ادعا کردند که تحت هیچ فشاری از خطِ سرخ شان عدول نخواهند کرد؛ ولی با پیشرفت اندکی از مذاکرات خبرهای موثق از هوتل شرایتون دوحه به جهان مخابره شد که طالبان تداوم گفتگوها را منوط و مشروط به توافقنامهی این گروه با امریکاییها کرده اند.
چه شد که یکشبه خطِ سرخِ طالبان رنگ باخت و چه باعث شد که طالبان از شریعتِ محمدی رویگردان شدند و به طریقت امریکایی روی آوردند ؟
اصولا؛ فلسفهی شکلگیری گروه طالبان، به عنوانِ یکجریانِ نظامی، با سویههای ایدلوژیک از نوع اسلامی بر میگردد به عمق راهبردیِ ارتشِ پاکستان برای حفظ سلطهی سیاسی ـ نظامی در کابل، بهعنوانِ سربازانِ اجیرشدهی جنگ، در خدمتِ اهداف استراتیژیک ارتش پاکستان در منطقه و افغانستان .
طالبان؛ از درونِ یک بازیِ استخباراتی بیرون شدند و تبدیل به یک رکنِ از اقتدارِ در افغانستان با استراتیژی خشونتِ پایدار با تاکتیکهای حملات انتحاری و موتربمب و ایجاد منطقهی ترور در کشور گردیدند. قرائت طالبان از اسلام خوراکِ دَورزدنِ افکار عمومی و فریبِ مردم افغانستان را دارد .
در زد و بندهایِ کلانِ این گروه، اسلام بهعنوان یک اصل، مطرح نیست؛ بلکه شریعت، در قالبِ یک شعار و ابزار، خوراک دارد. شانهخالیکردنِ طالبان از زیرِ بارِ شریعت در گپ و گفت دوحه، نشان داد که نیتِ این گروه در آمدنِ قبالِ ثباتِ سیاسی و تحقق صلح پایدار در افغانستان اما و اگر دارد و تعهد درست حسابی در پیوند به مسئلهی ختم بحران در کشور ندارند.