طالبان، ترامپ و نگاه مسکو به افغانستان
بیانیه اخیر طالبان خطاب به رئیس جمهور جدید آمریکا در حقیقت برای ارزیابی ۲ طرف عنوان شده است.
خبرگزاری رشد- الکساندر کنیازف کارشناس سیاسی روس در یادداشت اختصاصی که در اختیار یکی از رسانه ها قرار داده است، به بررسی بیانیه اخیر طالبان خطاب به «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا و نگاه روسیه نسبت به این موضوع پرداخت.
در این یادداشت آمده است: بیانیه طالبان بیش از آنکه «دونالد ترامپ» و دولت جدید آمریکا را مخاطب بداند این فرصت را بهانه ای قرار داده تا بار دیگر اهداف و اولویت های خود را برای محیط داخلی افغانستان مطرح کند. البته این اقدام طالبان را همچنین میتوان یک حرکت تبلیغاتی با هدف ایجاد تصویر مناسب در کشورهای دانست که از تاثیر و نفوذ بالای بر روی اوضاع افغانستان برخوردارند.
با این وجود نباید این بیانیه را دلیلی برای اقدامات عملی سیاسی طالبان ارزیابی کرد زیرا چارچوب فعلی حضور نظامی آمریکا در افغانستان به وضوح اهداف اصلی واشنگتن را تعیین کرده که مبارزه با طالبان و تروریسم بینالمللی به هیچ وجه در اولویت قرار ندارد. از این نگاه طالبان و ترامپ به اصطلاح یکدیگر را فعلا خوب درک میکنند.
مسلما واشنگتن از ابتدا اهداف ایجاد یک رژیم وابسته در کابل و ایجاد زیرساخت های مربوطه برای پنتاگون را در نظر گرفته بود تا در صورت لزوم بتواند بر فرآیندهای منطقهای چه در داخل افغانستان و چه خارج از آن تاثیرگذاری داشته باشد.
پایگاههای آمریکا در مناطق کلیدی جغرافیایی افغانستان مستقر شدهاند تا کنترل بر روی مسیرهای اصلی حملونقل را (مزار شریف در شمال، قندهار در جنوب، جلال آباد در شرق، شیندند و هرات در غرب) با خود داشته باشند.
مسئولیت حمایت از دولت کابل به پایگاه های نظامی واشنگتن در کابل و «بگرام» واگذار شده ولی در مجموع در ردیف سایر واحدهای غربی روی اهدافی تمرکز دارند که به آن اشاره شد.
به عبارت دیگر ساختار نظامی موجود را میتوان یک نوع شبکهای دانست که (به اعتقاد واشنگتن) قادر به جلوگیری از وقوع تحولات نامطلوب برای آمریکا و تحت کنترل نگاه داشتن شرایط میباشد.
در این راستا آموزش نیروهای امنیت ملی افغانستان در چارچوب عملیات «پشتیبانی قاطع» نیز هدف حفظ «اختلافات متعادل» را دنبال میکند. بنابراین فضای فعلی افغانستان یک مثال کلاسیک «هرج و مرج قابل مدیریت» در راستای منافع واشنگتن و متحدان آن دانسته میشود. در این راستا کنترل بر فرودگاهها، مراکز شهرهای بزرگ و پشتیبانی حساب شده در برخی از مواقع بحرانی از نیروهای ملی افغان بر تحقق اهداف کمک میکند.
البته خروج کامل نیروهای آمریکایی از افغانستان با منافع استراتژیک آمریکا انطباق ندارد به خصوص اینکه در سیاست خارجی دولت ترامپ به تدریج رویکردهای ضد چینی و ضد ایرانی در حال شکل گرفتن میباشد و حضور مستقیم در افغانستان در این زمینه فرصت تلقی میشود.
نکته بعدی اینکه هزینههای مربوط به حضور نظامی در افغانستان با توجه به بودجه پنتاگون چندان بزرگ نمیباشند و مسئله افغانستان نیز تا حدود زیادی در حاشیه افکار عمومی آمریکا قرار گرفته است که این موضوع ضرورت طرح بحث خروج نیروها از این کشور و انجام مانورهای سیاسی داخلی را از بین میبرد.
گذشته از آن رشد نفوذ چین در پاکستان، افغانستان و آسیای مرکزی و همچنین تیرگی روابط میان پکن و اسلام آباد از یک سو و چین و هند از سوی دیگر، فعال شدن ایران و روسیه در رابطه به یک سری از مسائل منطقهای… این همه «کاخ سفید» را وادار به توجه بیشتر بر روی مواضع خود در افغانستان کرده است.
باید به این نکته هم اشاره داشت که سیاست روسیه در رابطه به بحث خروج آمریکا از افغانستان دارای یک خط و جهت گیری روشن و قاطع نبوده و هیچ اهرم جدی برای تغییر وضعیت در این زمینه را هم در اختیار ندارد.
بنابراین مقامات روسی (نظیر مصاحبه اخیر «ضمیر کابلوف» نماینده ویژه رئیس جمهور روسیه در امور افغانستان) این ایده را که آمریکا و ناتو در افغانستان یک عامل بازدارنده بوده و خروج سریع آنها غیر قابل قبول میباشد، مطرح خواهند کرد. اما با این وجود روسیه همچنان به دنبال تشدید تماسهای خود با طالبان و تشریک مساعی با پاکستان، چین، کشورهای منطقه آسیای مرکزی و ایران (با ایران به صورت بسیار محدود) خواهد برآمد.