افغانستانبرگزیده های سایتتحلیلتیتر یک

مثلث نا همگون با عواقب نا میمون

قرار است ائتلاف سه گانه میان سه چهره¬ی سیاسی طی یک همایشی اعلان موجودیت کند. حنیف اتمر، گلبدالدین حکمتیار و عبدالله عبدالله اشخاصی اند که بنا به دلائل سیاسی و حرص و آز قدرت طلبی تصمیم به ایجاد یک ائتلاف سیاسی با چشم انداز دستیابی به امتیازات بیشتر قدرت سیاسی را در سر می پرورانند.

اکنون جای این سئوال باقی است که با کدام وجوه مشترک، این سه چهره¬ی خسته کن و تکراری قاپیدن قدرت را طمع کرده اند، بد نیست که در این نوشته ی کوتاه به سوابق سیاسی ایشان اشاراتی داشته باشیم تا خواننده ی گرامی با در نظرداشت میزان خدمات و خیانت شان در ضمیر خود نسبت به هرکدام قضاوت و برآورد داشته باشند.

حنیف اتمر، شخصی است که از زمان سابق تا کنون متعهد به خلقی ها است او در ضمیر اش به جز از رسیدن به قدرت سیاسی به هیچ امر دیگری نمی اندیشد سابقه سیاسی اش در چارچوب قدرت به مردم افغانستان آشکار و هویدا است، از آوان تشکیل حکومت وحدت ملی تا همین چند مدت قبل، به عنوان مشاور شورای امنیت با صلاحیت وسیعی که رئیس جمهور غنی به وی داده بود در این پست ایفای وظیفه می کرد، در آن زمان آقای اتمر از دید مردم افغانستان یکی از ماجراجو ترین چهره های حکومت بود که حیطه ی وسیع نا امنی ها و انتحاری ها در نقاط مختلف کشور و قلب پایتخت، رمق آرامش و آسایش را از مردم افغانستان گرفته بود.

تقابل محمد محقق و حنیف اتمر در آن زمان جالب و دیدنی بود، آقای محقق اتمر را به عنوان پدر معنوی داعش افغانی لقب داده بود که پروژه جابجایی این گروه تند رو را در مناطق مختلف افغانستان اجرا میکند، اکثریت مردم افغانستان با تأیید ادعای محمد محقق، حنیف اتمر را یک رادیکال مرموز می پنداشتند که فقط وظیفه ی آزاد سازی طالبان و داعشیان زندانی را از محابس افغانستان به عهده دارد.

این مقوله ها در حدی داغ و جدی بود که تا حد سطوح بالای مقامات حکومتی نیز رخنه کرده و سر انجام محقق نیز در اعتراض به عملکردهای وی، او را با تند ترین الفاظی که یاد آور شدیم مخاطب قرار داد.

گلبدالدین حکمتیار، چهره ی که از آوان جهاد مردم افغانستان بر علیه روس ها تا زمان جنگ¬های داخلی و نظام موجود، به عنوان یکی از رادیکالیست های افراطی همیشه بر علیه منافع ملی در افغانستان قد راست کرده است، تعهد وی با ادای سوگند در زمان تشکیل حکومت ملی مجاهدین در عربستان سعودی و سپس پشت پا زدن به آن با آغاز حملات مرگبار به پایتخت آغاز گر یک تراژیدی غمباری بود که رویاهای افغانستان آرام و با ثبات را تا چندین دهه به خاک مذلت کشانید.

جنگ های داخلی یکی از تلخ ترین خاطراتی است که شلیک راکت های وی، قلب کابل را پاره پاره کرد از اثر حملات راکتی و مرگبار افراد مربوط به حکمتیار، کابل به ویرانه مبدل گردید.

ساخت و سازهایی که از میراث رژیم های نیم بند قبلی به جا مانده بود طی چند سال با خاک یکسان گردید، گذشته از آن، در حاکمیت نظام موجود نیز حکمتیار یکی از چهره های مخالف نظام بود که به صورت مسلحانه در برابر نظامیان کشور می جنگید، حملات انتحاری را چندین بار در کابل به اجرا گذاشت که بر اثر آن چندین خانواده از نعمت زندگی و آسایش بی بهره شدند او به عنوان یکی از رادیکال های اسلامی، هنوز با زمینه ی تروریستی در ذهن مردم جایگاه دارد، هنوز صدای شیون و ناله های زنان و کودکان که از اثر حملات راکتی و انتحاری وی متضر شدند در گوشها زمزمه می¬کند؛ بدین ملحوظ در افغانستان کمتر کسی یافت می¬شود که آقای حکمتیار را به عنوان تصمیم گیرنده آینده افغانستان بپذیرند و یا ایشان را بدیلی مناسب برای عبور از بحران انتخاب کنند.

داکتر عبدالله عبدالله، شخصی که از زمان مجاهدین تا کنون نام اش بر سر زبانها است. او از دوران حکومت مجاهدین به عنوان همکار و سخنگوی احمدشاه مسعود نام و آوازه ی برای خود دست و پا کرد در واقع رشد سیاسی ایشان مدیون آقای مسعود است که به وی نام و شهرت بخشید و بعد از مسعود ایشان به عنوان یکی از چهره های وفادار به جمعیت اسلامی با حمایت این تیم وارد حلقه ی تصمیم گیری های سیاسی شد.

عبدالله عبدالله در انتخابات قبلی ریاست جمهوری یکی از کاندیداهایی بود که در رقابت تنگاتنگ با آقای غنی تا دور دوم نیز به پیش رفت، در کشاکش جنجال های اعلام نتایج انتخابات او به هواداران اش اطمینان داده بود که از آراء تان دفاع خواهم کرد، اینکه آقای عبدالله ادعای برنده شدن را داشت و مقدار آراء شان نصاب یک کاندید برنده را تکمیل میکرد یا نه سر جای خودش؛ اما او مدعی بود که برنده قطعی است و رقیب اش آقای غنی در حد و اندازه های وی رأی ندارد؛ بنا بر این به هواداران اش بارها تأکید میکرد که نمیگذارم حتی یک رأی تان ضایع شود؛ اما زمانی که پای منافع شخصی به میان آمد صدایش در گلو خفه شد، اطرافیانش را نیز رنجیده خاطر ساخت و صرفا به یک جایگاه تشریفاتی کم صلاحیت اکتفا کرد، او در وقتی که این پست تشریفاتی را تصاحب کرد حتی به جمعیت اسلامی که از همان مجرا حمایت می شد نیز بی توجهی کرد، بنا به سوابقی که ایشان تا کنون درج کارنامه اش کرده، نه مورد حمایت مردم است و نه حزب سابق اش او را مورد مداقه قرار خواهد داد، بدین ملحوظ، ائتلاف وی با حکمتیار و اتمر، ناشی از وامانده¬گی سیاسی است تا از این طریق بتواند شکست خودش را در کار زار آینده انتخاباتی توجیه کند و پیامد آن را به دوش موئتلفین بیاندازد.

بنا بر این، چنین نتیجه میگیریم که این مثلث نا همگون صرفا در یک مورد با هم مشابهت و همگونی دارند، آنهم فقط در راستای منفعت جویی های خصوصی نه مسائل کلان ملی، آنچه واضح و آشکار است نبود یک نقشه ی راه واضح و مبرهن جهت رهایی افغانستان از وضعیت نا بسامان موجود است که در برنامه های اشخاص فوق الذکر خلأ این نقشه ی راه بیداد می کند؛ لذا بجز یک مورد وجه اشتراکی که میان اینها وجود دارد در سائر موارد نقیض هم هستند؛ زیرا هر کدام با باورها و ایدئولوژی های مختلف که دارند در گذشته دشمن هم بودند، اکنون بنا به کسب امتیاز و دستیابی به قدرت سیاسی گرد هم آمدند تا یکبار دیگر مردم افغانستان را اغوا کنند و خود شان را به عنوان امین و یاور مردم معرفی کنند؛ اما افغانستان کنونی با اوائل دوران انتقالی تفاوت چشمگیری دارد، سطح بینش و خرد سیاسی مردم به صورت قابل ملاحظه سیر صعودی اش را پیموده است درایت سیاسی مردم با آن زمان قابل مقایسه نیست، درست است که همه مردم افغانستان سیاستمدار نیستند؛ اما سیاست فهم خوبی هستند؛ لذا این مردم به خوبی می-دانند که تجمع این مثلث ناهمگون همانند ائتلاف زمان حکومت مجاهدین که در عربستان سعودی صورت گرفت، می¬تواند عواقب نا میمونی را در پی داشته باشد به همین ملحوظ، این مثلث قبل از اینکه به حمایت مردمی بیاندیشند باید به اصلاحات خودی بپردازند و اعمال گذشته شان را برای مردم مدلل سازند در صورتی که توانستند قناعت آنان را حاصل نمایند آنگاه به فکر جلب آراء و حمایت مردمی باشند در غیر اینصورت هیچگاه مردم به آنان اعتماد نخواهد کرد.

برچسب ها
نرخ اسعار خارجی نرخ اسعار خارجی در بدل پول افغانی
دکمه بازگشت به بالا
بستن