معمایِ چای «سیاه» و ملتیکه به دنبال «نخود سیاه» رفتند
همزمان با گسترش کوید-۱۹، که بیشتر از دهها تیم صحی چندملیتی در مجهزترین آزمایشگاههای طبی جهان به دنبال کشف پادزهر یا انتیویروس این معضل جهانی اند، در کشورهای جهانسومی اما؛ هر روز درمان خانگیای سر زبانها میافتد و مردم، بدون این که فکر کنند، به دنبال شایعهای که شنیده اند، چهار دست و پا میدوند.
همزمان با گسترش کوید-۱۹، که بیشتر از دهها تیم صحی چندملیتی در مجهزترین آزمایشگاههای طبی جهان به دنبال کشف پادزهر یا انتیویروس این معضل جهانی اند، در کشورهای جهانسومی اما؛ هر روز درمان خانگیای سر زبانها میافتد و مردم، بدون این که فکر کنند، به دنبال شایعهای که شنیده اند، چهار دست و پا میدوند.
دیشب که هنوز نان شب را نخورده بودم، پیر زن همسایه، پشت دروازهی خانه رسید و گفت، در خیرخانه کودکی به دنیا آمده است و گفته است که برای درمان کرونا، تا ۲۴ ساعت آینده، هر کس دو پیاله چای سیاه بنوشد، اگر مبتلا شده باشد، شفا مییابد و اگر نشده باشد، مبتلا نمیشود؛ برایش گفتم که حتما چای سیاه مینوشم؛ چون نمیتوانستم امیدواریاش را نقش بر هیچ کنم.
در زمان بحران، شایعهپراکنی، یکی از راههای تأثیرگذار بر افکار عمومی است و وقتی این شایعه، با رنگ و بوی دینی-مذهبی وارد میدان میشود، ضربهی آخرش را بر دگرگونی افکار عمومی در یک جامعهی سنتی میکوبد. در عصری که ارتباطات پیچیده شده است و هر اتفاقی را در هر گوشهای از جهان میتوان مستند کرد، زنی بدون این که دلیل یا سند قانعکنندهای داشته باشد، میگوید که طفلش پس از به دنیا آمدن، چند دقیقه زبان باز کرده است و برای مادرش گفته است که اگر مردم چای سیاه بنوشند، به کرونا مبتلا نمیشوند؛ بعد هزاران نفر، بدون این که از این مادر عزیز پرسیده باشند که چرا صدای این کودک را ضبط نکردی و یا از آن ویدیو نگرفتی، خانه به خانه میدوند و این خبر را به عنوان تنها راه نجات ویروسی که تمام تیمهای صحی دنیا از کشف پادزهر آن عاجز مانده اند، دست به دست میکنند.
دقیقا نیم ساعت پس از شنیدن این خبر بود که صدای الله اکبر به کوچهها پیچید و مردم، به تمجید از این که از قدرت خداوند، نوزادی درمان کرونا را کشف کرده است، نعرهی تکبیر سر دادند و با صداهای الله اکبر، خواب هزارن کودکی را آشفته کردند که هر روز و شب در چنین سرزمینی، خواب جنگ و ترس میبینند.
از شروع شیوع کرونا در جهان، تا کنون چندین شایعه در بین جامعهی سنتزدهی افغانستان پخش شد؛ چندی پیش، همه دنبال مویی میگشتند که به گفتهی برخی، لای قرآن مجید پیدا میشود و این امر را چنان جدی دنبال میکردند که گویا، در تمام نسخههای چاپشدهی قرآن، مویی نیز به چاپ رسیده است و هر کس وقتی قرآن را باز میکند، میتواند این موی را پیدا کند و با شُستن آن در آب و نوشیدن آب، از شر کرونا در امان بماند؛ مویی که تا هنوز کسانی که به کرونا مبتلا شده اند، از بدشانسی آن را نیافته اند.
اگر به لحاظ روانشناسی به این شایعهها نگاه کنیم، نه تنها بد نیست که خوب هم است؛ چون همین که کسی با این باور دو پیاله چای سیاه مینوشد، به آرامش خاطر نسبیای میرسد و فکر میکند از شر کرونا در امان مانده است؛ اما دقیقا مشکل از همین آرامش خاطر نسبی شروع میشود و همین فرد، بعد از آن توجهی به این ویروس همهگیر و کشنده نمیکند و در زودترین فرصت، شکار ویروس میشود.
شایعهها معمولا برای منفعتی راه انداخته میشوند؛ مثلا شایعهی چای سیاه، میتواند ترفند یک تاجر چای باشد که در یک شبانهروز، قیمت چایش را چند برابر میکند و از آبی که گِل شده است، ماهی مرادش را میگیرد؛ اما شایعهی موی لای قرآن، شاید منفعت اقتصادیای نداشته باشد برای مرجع خاصی؛ اما بدون شک، برای آنان که دین را وسیلهای برای کسب درآمد و دکانداری ساخته اند، جلب کردن توجه مردم به این چیزها، میتواند امتیازی محسوب شود و در جنگ علم و عقیده که علم در آزمایشگاهها دنبال درمان کرونا سرگردان است، عقیده نیز کم نیاورد و مردم را دنبال چای سیاه یا نخود سیاه بفرستد.
در بحران به وجود آمده توسط کرونا، علم، قیمت چیزهای زیادی را بالا برد؛ مثلا گفت ویتامین سی مفید است، یک کیلو لیمو از ۵۰ افغانی به ۵۰۰ افغانی رسید و همین طور ضدعفونیکنندههای ۱۰۰ افغانیگی به ۱۰۰۰ افغانی رسید؛ در این جنگ، عقیده نیز باید کارش را میکرد تا از قافله عقب نماند؛ ترفند عقیده، معمولا بدون دلیل انجام میشود و باید پشتوانهاش فراطبیعی نشان داده شود؛ این جا است که عقیده بدون هیچ دلیل علمیای، با چای سیاه وارد میدان میشود و هزاران آدم را نیمهشب به خیابان میکشاند تا برای درمانی که از سوی خداوند توسط یک نوزاد برای شان تجویز شده است، خداوند را سپاس بگویند و نرخ چای سیاه را چند برابر کنند.
توجه کنید که یکی در فیسبوک پست گذاشته است و به نقل از یک تلویزیون معتبر دنیا، گفته است که علت به وجود آمدن ویروس کرونا، مواد بهداشتیای بوده که یکی از شرکتهای چینی تولید میکرده است؛ شما بدون این که این خبر را از همان تلویزیون مشهور ببینید، به صورت نسبی این شایعه را میپذیرید و ممکن است برای آدمهای زیادی بازگو کنید؛ این، به این لحاظ است که وقتی چیزی به زبان آورده میشود، فرقی ندارد که راست است یا دروغ؛ زبان این ظرفیت را دارد که بیتوجه به راست بودن یا دروغ بودن حرفی، آن را به دیگران بشنواند و در صورتی که دیگران آگهی قبلیای در مورد محتوای بیانشده نداشته باشند، محتوای دروغی جدید را میپذیرند؛ موضوع چای سیاه، در حیطهی چنین کنشی از زبان معنا میشود؛ ممکن هیچ زنی چنین چیزی را با استناد از طفلی نگفته باشد؛ کافی است یکی این را به مادری نسبت بدهد یا به نوزادی و اینگونه، هزاران آدم را دنبال نخود سیاه بفرستد.
آنچه مسلم است، این است که ویروس کرونا، یک فاجعهی واگیردار جهانی است و سر شوخی با هیچ خوشباوری و عقیدهای ندارد؛ پس بهتر است که در شرایط بحرانی فعلی، معلومات در مورد وقایه از این ویروس و معالجهی آن را، از آدرسهای معتبر و رسانههای معتبر دنبال کنیم و اطرافیان خوشباور مان را نگذاریم که گول عدهای تاجر چای یا تاجر دین و مذهب را بخورند؛ کرونا شوخی ندارد؛ حتا با چای سیاه و مویی که ممکن لای قرآن گذاشته شده و برداشته شود.
صبح کابل