افغانستانبرگزیده های سایتتیتر یک

مهاجرین افغان، مظلومیتی مضاعف

مصاحبه اخیر رییس‌جمهور بایکی از رسانه های خارجی و اظهار نظر در خصوص وضعیت پناهندگان و مهاجرین افغان، سبب گردید که موضوع مهاجرین و وضعیت آنان بیش از گذشته در عرصه های داخلی و خارجی مطرح گردد. با توجه به دشواری های که روزهای اخیر مهاجرین افغان در یونان و دیگر کشور های اروپایی  دارند، آنان انتظار داشته و دارند که حکومت افغانستان در دفاع از حقوق شان حداقل تلاش لازم را جهت رفع مشکلات و چالش ها بخرج دهند.

اما گویا چگونگی کارکرد دولتمردان و بخصوص اظهارات اخیر رئیس جمهور آب پاک روی دست آ نان ریخته و امید شان را از برآورده شدن چنان انتظاراتی مایوس گردانیده است.

رئیس جمهور در مصاحبه اخیر خود در ارتباط با وضعیت تاسفبار مهاجرین افغان در اروپا گفت با پناهجویان افغان در اروپا احساس همدردی ندارد.  واقعیت امر این که مردم و مهاجرین کشور چنین اظهار نظری را از رئیس جمهوربه هیچ وجه انتظار نداشتند.

زیرا اول این سخن رییس‌جمهور در مقایسه با سخنان دیگر او که حاکی از همدردی و دلسوزی به مردم و خصوصا پناهندگان می باشد، در تضاد است. دیگر هرچه باشد او رئیس جمهور کشور است و بر اساس قانون اساسی وی مسئولیت حفاظت و مصئونیت شهروندان کشور در داخل و خارج کشور را بعهده دارد. حال این که تا چه اندازه ادای این مسئولیت تحقق می یابد بحثی جداگانه است.

انتظار این بود که رئیس‌جمهور باید به‌جای دعوت از پناهجویان برای برگشت به کشور، یا اظهار این مسئله که نسبت به آنان تاسف نمی خورد اولا با آنان اظهار همدردی نموده و این نیت خود را با ادبیات برگزیده تری آشکار می ساخت.

بنابراین وقتی امنیت شهرها و حتا کابل برای شهروندان تامین نباشد، چرخ های اقتصادی یکی پی دیگری متوقف می گردد، بیکاری بیداد می کند، امنیت فیزیکی، روانی و اجتماعی روز بروز زایل تر می گردد، خانواده مقامات درجه اول کشور و کسانی که دستی در قدرت دارند در خارج از کشور با عیش و نوش به سر می برند، چگونه می توان مردم را به ماندن در داخل دعوت کرد و توصیه به استقامت نمود؟!!

در این نوشتار بدین بهانه هدف آنست که موضوع مهاجرت و وضعیت مهاجرین کشور اندکی ارزیابی گردد تا بدین صورت تاکیدی گردد برای متولیان امور کشور که بیش از به وضعیت مردم و نیز مهاجرین و پناهندگان کشور توجه و احساس مسئولیت پذیری نشان دهند.

مفهوم « مهاجرت « مدت چندین دهه است که وارد ادبیات اجتماعی و سیاسی کشور گردیده است. مهاجرت های روی داده در افغانستان یا بصورت جابجایی داخلی بوده و یا بصورت جابجایی خارجی . کشور های که میزبان مهاجرین افغان بوده اند نیز متفاوت می باشند ؛ برخی آنان جز کشورهای همسایه بوده و برخی کشورهای دوردست در قاره اروپا و امریکا و استرالیا می باشند.

اشغال افغانستان توسط نیروهای شوروی سابق و آغاز قیام و جهاد مردم در مقابل آن نقطه آغاز مهاجرت های گسترده و دوامدار مردم ما محسوب می گردد ، به معنی دیگر اختیار نمودن هجرت به وسیله تعدادی کثیر از هم وطنان شیوه دیگر اعتراض نسبت به اشغال افغانستان بود. اما تداوم موضوع مهاجرت فقط به دوران اشغال باقی نماند ؛ زیرا پس از خروج نیروهای شوروی و سقوط حکومت طرفدار آن باز هم مهاجرین افغان مجبور گردیدند که در کشور های مهاجر پذیر باقی بمانند . قبول نمودن ادامه زندگی در هجرت و دور از وطن این بار صورت اجباری بخود گرفت . زیرا مردم برای در امان ماندن از آسیب جنگ های گسترده و خونین داخلی مجبور شدند به چنان زندگی تن در دهند. با سقوط حکومت مجاهدین و سلطه طالبان روند مهاجرت حالت گسترده تری بخود گرفت. زیرا طالبان با اتخاذ شیوه های مستبدانه و خود محورانه شرایطی را بر مردم افغانستان تحمیل ساختند که هیچ فردی قادر به ادامه زندگی در کشور نبود . علاوه بر مسایل جنگ و نا امنی ، وضعیت نامساعد طبیعی از جمله خشک سالی های ممتد نیز موجب گردید که تعداد زیادی از افغان های کشاورز کشور را ترک نموده و راه مهاجرت را در پیش گیرند.

با گشایش فصل تازه در فضای سیاسی و اجتماعی کشور ، رنگ و رخ تازه در سیمای افغان های مهاجر نمایان گردید. امید های تازه تر بر کالبد فسرده آنان روح تازه دمید و برق امید را در دیدگان کم فروغ شان بوجود آورد. افغان های مهاجر بسان بسیاری از هم وطنان خود چنین احساس نمودند که اینک دوران رنج و مصیبت به پایان رسیده است. عزت و غرور فرو کوفته شان دوباره جوانه خواهد زد. دیگر آنان مردم بدون کشور نخواهند بود . سایه حکومت و نظام از منافع و حضور آنان حمایت و صیانت خواهد نمود. به همین دلیل و هزاران دلیل دیگر برخی از افغان های مهاجر به وطن بازگشتند. در این میان مقامات حکومتی ، بار ها مهاجرین را دعوت به بازگشت به وطن نمودند . به آنها وعده کار و مسکن داده شد. تضمین امنیت به آنان سپرده شد. ولی در این میان فقط تعدادی از مهاجرین توانستند به کشور باز گردند. البته این یک امر طبیعی نیز می باشد. زیرا بازگشت یک باره میلیونها مهاجر می توانست تبعات ناگواری را در پی داشته باشد.

اما اینک با گذشت نزدیک به چندین سال ازآن روز ها ، و روی کار آمدن حکومت وحدت ملی که هزاران وعده و امید را برای مردم داده بود، امید و آرزوی افغانهای مهاجر به فرجام نرسیده است. شب سیاه آنان به روشنایی صبح نرسیده است. زخم دل شان مرهمی بخود ندیده است . توهین ها و تحقیر ها ، بی سرنوشتی و فرجامی مبهم بر امروز و فردای شان سایه افگنده است. هنوز لذت یک لحظه در وطن زیستن حسرتی پایان ناپذیر برای شان باقی مانده است. آن دسته از مهاجرینی که به وطن باز گشته اند صد ها بار بر خود لعن و نفرین می فرستند و بر این کرده خویش نادم اند. وضعیت تیره و تار ، زندگی رقت بار مهاجرین باز گشته به وطن به اندازه ای فجیع و غیرانسانی است که مفهوم زیبای وطن برای شان بی معنی گردیده است. مگر غیر از اینست که وطن انسان آنجایی است که انسان آرامش و عزت داشته باشد ، ولی آنان در وطن خود ، در زیر چتر همان حکومتی که از خود می پنداشتند توهین ها و تحقیر های بدتر از دیار بیگانه را متحمل می گردند. هرچند دفتری بنام وزارت بنام عودت مهاجرین دایر گردیده است ، ولی هر فردی میداند که فلسفه وجودی چنین دفتر یا وزارت های فقط فریفتن خلق و ایجاد سرگرمی برای متملقان و کسانی که در دوران انتخابات کمپاین نموده اند چیزی بیش نیست.

در سال های اخیر وضعیت افغان های مهاجر در خارج از کشور بخصوص در اروپا به مراتب دشوار تر گردیده است. این دشواری ها منجر به ضایع شدن حقوق انسانی و بوجود آمدن صدها مشکل روانی و زیستی آنان گردیده است. از یک سوی حکومت های میزبان با این استدلال که افغانستان اکنون دارای نظام سیاسی و برخوردار از ساختار حکومتی ، امنیتی و اقتصادی می باشد و مورد حمایت جامعه جهانی می باشد ( که سخنی درست نیز می باشد ) مهاجرین برای بازگشت به افغانستان تحت فشار قرار میگیرند . طبیعی است که این فشار ها می تواند ابعاد منفی و تاثرآوری راه بخود بگیرد. اما غافل از اینکه آن مردم بخت بر گشته و مصیبت زده در پناه کدام حکومت و نظام ، کدام قانون و حمایت برگردند . اولین غارتگران و صدمه زدگان به آنان در هنگام بازگشت به وطن همین کارگزاران اند. از جانب دیگر مگر حکومت در جهت حفظ احقاق حقوق مهاجرین چه برنامه ای را روی دست داشته و اجرا نموده است. وجود فقر و بیکاری مفرط و کشنده چهره افغانستان را از سال های بحران نیز کریه تر ساخته است. در هیچ دورانی از تاریخ ، کشور از چنین بی کفایتی رنج نبرده است. حکومت درراستای تامین حقوق شهروندانی که ازمهاجرت برمی گردند هیچگونه برنامه ای ندارد.

در واقعیت می توان گفت که هر چند میزبانان افغانهای مهاجر در برابر رعایت حقوق انسانی و دینی مهاجرین مسئول می باشند ؛ ولی قبل از آن این حکومت افغانستان است که از خواب غفلت وعدم مسئولیت پذیری بیدارشود. بیش از این گوش خود را نسبت به فریاد های مظلومانه مهاجرین کر نساخته و نسبت به سرنوشت آنان بی تفاوتی و نگرش های سیاسی خود کنار بگذارند. اندکی کفایت و درایت نشان دهد. افغان های مهاجر در هر کجای از جهان که می باشند ، امروزه مظلومیتی مضاعف را بر دوش می کشند. مظلومیتی از سوی کشور های میزبان و مظلومیت دیگر ازجانب بی توجهی و بی کفایتی مقامات حکومتی افغانستان . آیا مردم ما روز گاری سیاه تر از این را تجربه کرده بودند ؟

نرخ اسعار خارجی نرخ اسعار خارجی در بدل پول افغانی
دکمه بازگشت به بالا
بستن