افغانستانبرگزیده های سایتتحلیلتیتر یک

اگـــر از جـنگ نگـوید

تو کار زمین را نکو ساختی

که برآسـمان نیز پرداختی

حکمتیار پس از ۲۰ سال زنده‌گی در جاهای مخفی و ناروشن، حالا به شهر برگشته است و در یکی از بهترین موقعیت‌های کابل کاخ و ایوان دارد و برخوردار از مزایای زنده‌گی شهری نیز است.

سخن‌رانی‌های اخیرش را من یکی نمی‌توانم جدی بگیرم، او را بگذارید که آرام آرام با افغانستان امروز آشنایی پیدا کند و بدون عنصر زمانی، امکان آشتی او با ارزش‌های امروزین وجود ندارد. او جنگ‌جوی برگشته از جنگ است و ظاهراً بدین باور رسیده که سلاح را بر زمین بگذارد و بیاید و از طریق روش‌ها و ابزارهای دموکراتیک سیاست کند و در قدرت سهیم گردد.

راویان می‌گویند که در جوانی دانش‌جوی مستعد و پرتلاشی بوده و در دانشگاه پولی‌تخنیک همیشه در صفِ نخست دانشجویان می‌ایستاده و در تصمیم‌گیری‌ها شرکت می‌ورزیده است. اما زیاده‌طلبی، خودخواهی و شهوت قدرت بدبختانه ظرفیت و استعدادِ او را به سمت دیگر برد و تمام این توانایی به‌جای ساختن و آبادانی، در راستای به خاک و خون نشاندن مردم مصرف گردید. اگر بگویم ناممکن نیست، ولی به صورت حتم دشوار خواهد بود تا او دوباره به‌سال‌های دانش‌جویی‌اش برگردد و آن استعدادها و ظرفیت‌ها را در جهت مثبت زنده‌گی خرج کند و برای بهبود وضعیت مردم و کشورش با تعهد و دل‌سوزی تلاش ورزد.

این نکته را نیز از یاد نباید برد که او حالا احساس خلع سلاح‌شدن می‌کند و در خلوت خویش سخت به این امر می‌اندیشد که در طول زنده‌گی‌اش راه را نادرست رفته و اینک پس از سه‌دهه جنگ آمده و خود را تسلیم نظامی کرده ا‌ست که به قول خودش متعلق به امریکایی‌ها است. از سوی دیگر تا چند ماه پیش در سنگر مخالفان حکومت بود و برای این کار خود حتماً دلایلی نیز داشت، از جمله ظاهراً در خطر بودن دین و اشغال شدن افغانستان توسط امریکا. زیر نام همین داعیه جبهه داشت و دستور شلیک و انجام «حملات استشهادی» را صادر می‌کرد و بازتاب رفتارش را نیز دوباره از طریق رسانه‌ها تماشا می‌کرد و بدین‌گونه موجودیت و حضورش را به دیگران با این شیوه‌ها ابراز می‌کرد.

اما حالا او به کابل آمده است و تن به دموکراسی امریکایی داده و در دفاع و حفاظت از نهادی به‌نام «حکومت» حرف می‌زند و سنگ دفاع از حکومتی را بر سینه می‌زند که نسخه آن را وزیر خارجه امریکا آقای جان کری نوشته است. برای اثبات «شهروند» شدن، همسر و دخترش را به ارگ آورد و در صف پشت سر خود آن‌ها را نشاند و از حقوق زنان نیز سخن بر زبان آورد، این رفتارها روایت یک سیاست‌مدار شکست‌خورده، افسرده و طرد شده از بستر واقعی سیاست و وضعیت امروز افغانستان است. او بیش از هر کس دیگر بر شکستِ فاجعه‌بار خویش اشراف دارد و آگاه است و در تنهایی‌هایش درد جان‌سوز این حس را نیز می‌کشد و صدای شکستن کمرِ یک پهلوان شکست‌خورده را می‌شنود و اما نمی‌تواند بر روی خویش بیاورد و از آن حس‌ها قصه کند.

این درد هنگامی مضاعف می‌گردد که روز حسب سفارش‌ها و تن دادن به وضعیت، از نظامِ کنونی حمایت عام و تام خویش را ابراز می‌کند و بر کسانی که می‌خواهند حکومت را به چالش بکشند، هشدار می‌دهد؛ اما شب‌هنگام ریموتی در دست دارد و دنبال شبکه‌ای می‌گردد که خود را در آن دریابد، نیست که نیست. لعنتی بر شیطان می‌فرستد و به شبکه‌ی دیگر می ‌رود و در آن‌جا می‌بیند که آریانا سعید وسط چمن حضوری با شور و اشتیاق در حال اجرای آهنگ‌هایش برای مردم کابل است. از این یکی نیز می‌گذرد و به شبکه‌ی بعدی می‌رود و در آن‌جا با گفتمانی مواجه می‌گردد که محور اصلی آن محاکمه جنایت‌کارانِ جنگی است و… با عصبانیت تمام دستور می‌دهد که تلویزیون را از اتاق ایشان ببرند و به‌جایش عکسی از کابل بگذارند که کامل‌ترین نمای دهه هفتاد خورشیدی باشد. سپس گوشی هوشمندش را بر می‌دارد و به سراغ شبکه‌های اجتماعی می‌رود و می‌بیند که تمام صفحه‌ها را طنزی فرا گرفته است با محوریت مباحث زبان‌شناسانه ایشان و سبب شده است که کاربران جوان شبکه‌های اجتماعی با وجود رویدادها و خبرهای بد، بخندند و برای غنی‌ترشدن وضعیت زبان مورد پسند او، برابر نهادهای دیگر نیز پیشنهاد کنند و در راستای جمع‌آوری و تدوین واژه‌گان «فرهنگ حکمتیار» به‌گونه شباروزی تلاش ورزند.

این همه را گفتم، تا این نکته را یادآور شوم که او فقط تقلا دارد تا چیزی بگوید، حرف می‌زند که حرفی زده باشد. غیاب آیین‌نامه حزبی امروزین که بتواند برای بیرون‌رفت از وضعیت کنونی کارا و مفید باشد، سبب گردیده که او به حواشی بپردازد و وارد مباحث زبان‌شناسانه و دستوری گردد، با اکثریت قاطع ارزش‌های امروزی از ریشه مشکل دارد و به این زودی‌ها نمی‌تواند با آن‌ها سر سازگاری پیدا کند، دموکراسی، آزادی بیان، تعدد احزاب و جریان‌های متفاوت سیاسی، جامعه متنوّع و چند صدا و… همه، چیزهایی هستند که ایشان با آن‌ها مسأله دارد و صد البته آگاهی لازم نیز برای نقد و مطرح کردن چنین مباحثی ندارد. پس بگذارید که داعیه‌ی سیاسی‌اش را وارد قلمرو واژه‌ها سازد و سبب گردد که کاربران شبکه‌های اجتماعی در این روزهای سخت و دشوار، دمی بخندند و سری نیز به واژه‌نامه‌ها بزند و حتا در مواردی میزان پاسداری‌شان از زبان و فرهنگ بیشتر گردد.

نویسنده: یاسین نگاه/هشت صبح

 

نرخ اسعار خارجی نرخ اسعار خارجی در بدل پول افغانی
دکمه بازگشت به بالا
بستن