افغانستانبرگزیده های سایتتحلیلتیتر یک

بعد از توافق صلح، اقتصاد تروریست محور پاکستان چه خواهد شد؟

بگو مگوهایی از توافق صلح با طالبان به مباحث داغ روز در محافل سیاسی و غیر سیاسی افغانستان مبدل شده است. عده‌ی به تحقق صلح خوش باوراند و عده‌ی زیادی نسبت به این پروسه با دیده‌ی شک می‌نگرند. مردم افغانستان همانند مارگزیده‌ها دنبال نوشدارویی اند که زخم‌های ناشی از جنگ و ویرانگری را التیام بخشند و این نوشدارو را فقط در کلکسیون صلح مشاهد می‌کنند، کشور پاکستان با محاسبه اقتصادی جنگ و نگاهی به ساحات جغرافیایی تروریزم در صدد جستجوی رمز بقای خود پس از پایان جنگ است. این کشور با در نظرداشت اهمیت ژئوپولیتیکی که در منطقه دارد، نبض بازی‌های مسلط منطقوی را با مهره‌های زهرآگین تحت عنوان گروه‌های تندرو در اختیار دارد.

اهمیت جغرافیای پاکستان در منطقه از آن جهت برجسته می‌گردد که هرسه کشور مهم هندوستان، ایران و افغانستان زیر تهدید تندروانی قرار دارند که از خاک پاکستان گسیل داده می‌شوند.

هندوستان در معرض تهدید شدید از سوی گروه جیش محمد قرار دارد، این گروه چندین بار کشمیر تحت تسلط هند را مورد حمله قرار داد که آخرین بار آن نزدیک به چهل نفر از نظامیان هندی جان باختند. متقابلا هند نیز در خاک پاکستان این گروه را هدف قرار داد که تنش‌های جدی میان هند و پاکستان به وجود آمد.

هند در سال ۱۳۹۵ خواهان درج مسعود اظهر رهبر جیش محمد در فهرست سیاه شورای امنیت سازمان ملل شد؛ اما چین در برابر چنین پیشنهاد هند وتو کرد. دلیل حمایت چین از پاکستان و گروه‌های تروریستی این کشور، ریشه اقتصادی و تجارتی دارد. ابتکارعمل‌های توسعه‌یی چین در این کشور جنوب آسیا مانند پروژه‌ی راهرو اقتصادی چین-پاکستان منافع حیاتی برای چین در قبال دارد؛ لذا پاکستان بنا به داشتن موقعیت برتر در منطقه و حمایت بین المللی در شورای امنیت ابزار فشار بر هند پنداشته می‌شود.

ایران هم بنا به به مشکلاتی که با بلوچ‌های مرز نشین کشور اش دارد از ناحیه پاکستان گِله مند است. گروه جندالله و سائر بلوچ‌هایی که با کشور ایران در جنگ اند در بسا موارد از خاک پاکستان حملات شان را در مناطق تحت تسلط ایران سازماندهی می‌کنند؛ کشور پاکستان به عنوان ثقل صادرات تروریزم به سائر کشورهای همسایه و منطقه بر علاوه اینکه روابط خود با قدرت‌ها را از این مجرا گسترش می‌دهند و اثر گذاری شان در معادلات منطقه و جهان تثبیت می‌نمایند، بلکه پروژه‌های اقتصادی بزرگی نیز از این مجرا به دست می‌آورند.

افغانستان هم که سال‌هاست قربانی تروریزم از خاک پاکستان شده است و این روند نا میمون همچنان ادامه دارد. عوامل گوناگون در این زمینه دخیل است که پاکستانی‌ها با مدیریت حساب شده این گروه‌ها را به افغانستان سوق می‌دهند، بسیاری‌ها باور مند اند که پاکستان بخاطر خطوط مرزی دیورند، به افغانستان تروریست می‌فرستد؛ اما غیر از آن عوامل مهم دیگری نیز دخیل است درست است که ما با پاکستان بر سر دیورند مشکل داریم.

در این شکی نیست که ما ادعای ارضی و مرزی داریم. این مناقشه مرزی، نقطه ختم کشمکش میان دو کشور نیست. اگر کسی دیورند را اولین و آخرین و تنهاترین مشکل میان ما و پاکستان می‌داند، تعریف او از تحولات، در فضای چهل – پنجاه سال قبل بند مانده و پیش نیامده است.

چون کشور به مثابه‌ی یک موجود زنده و پویا، دستخوش تحول می شود و پا به پای زمان، دگرگونی در نیازها و اهداف را به تجربه می گیرد. پاکستان هفتاد ساله نیز از این قاعده مستثنی نیست و نیازها و اهداف در این کشور هر روز پا به پای زمان، تغییر می کند. امروز پاکستان تنها خود را نیازمند توسعه قلمرو حاکمیت ملی و تمامیت ارضی تا مرز فعلی افغانستان نمی داند، بلکه فراتر از این مناقشه می اندیشد.

پاکستان نیازهایی دارد که برای رفع آن، اهداف سه مقطعی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت را تعیین کرده است. این کشور بنا بر محدودیت ها در منابع معدنی، آبی و زراعتی، تلاش دارد تا اقتصاد خود را از مجاری تجارت، ترانزیت، نظامی گری و تروریسم حفظ و توسعه دهد.

نظامیان تصمیم گیر در پاکستان به بازار فروش کالاهای پاکستانی، استفاده از ظرفیت‌های ترانزیتی افغانستان برای وصل ساختن آسیای مرکزی به بندر گوادور، نقش تسهیلاتی در کمربند اقتصادی راه ابریشم جدید، تجارت سلاح و مواد مخدر با پوشش جنگ در افغانستان و قلمرو سازی برای تروریسم فکر می کنند.

ما حتی اگر دیورند را به رسمیت بشناسیم، چون پاکستان، کشور ما را مجرای تنفسی و روزنه امید برای بقای خود می بیند، دست از سر ما بر نمی دارد. پس بهتر است به جای مواجهه اخلاقی با یک امر پیچیده سیاسی و جغرافیایی – اقتصادی، به فکر راه حل هایی باشیم که در میان مدت و دراز مدت، پاکستان را تضعیف کند و افغانستان را به سمت قدرتمندتر شدن سوق دهد. چون بقا و قدرت در عرصه سیاست بین الملل، بر پایه زور و خود اتکایی استوار است.

بنا بر این کشور پاکستان از مجرای تروریست پروری و سوق دادن آنان به افغانستان بر علاوه اینکه جغرافیای خود را از شر این گروه‌ها در امان نگه‌میدارد، بلکه مجاری اقتصادی آن را که عبارت از باج‌گیری غیر رسمی در صحنه بین الملل می‌باشد نیز منافع کلان اقتصادی و جلب حامیان بین المللی را در قبال دارد.

بنابراین، افغانستان نیز باید با در نظرداشت اهمیت ژئوپولیتیکی اش از حضور جامعه جهانی در کشور استفاده منطقی ببرد، دولت‌مردان ما در صحنه بین الملل باید توان جلب حمایت اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل را در برنامه‌های خود بیابند تا با در نظرداشت منافع متقابل، بر علیه پاکستان رسما شکایت صورت گیرد.

ما باید بتوانیم به جهانیان بفهمانیم که منافع متقابل ما از مجرای پاکستان تهدید می‌ود و اسم این کشور را در لیست کشورهای حامی تروریزم بگنجانیم، ورنه بعد از صلح نیز کشور ما از شر آنان راحت نخواهد بود.

این همسایه‌ی بدشگون بعد از طالبان نیز گروه‌های القاعده و داعش را در رونق اقتصاد ورشکسته شان تحت حمایت قرار خواهد داد؛ همانطور که یاد آوری نمودیم بخش عمده‌ی اقتصاد آنان از مجرای تروریزم پروری تأمین می‌گردد و بسیار بعید است که بدون متقاعد ساختن پاکستان طعم صلح پایدار را بچشیم، لذا دولتمردان ما باید مجاری و گزینه‌های فشار بر این کشور را پیدا کنند تا در عرصه روابط بین الملل دست بالا داشته باشیم.

عبدالباری خلیلی

برچسب ها
نرخ اسعار خارجی نرخ اسعار خارجی در بدل پول افغانی
دکمه بازگشت به بالا
بستن