تروریزم بین المللی در باتلاق افغانستان گیر مانده است
اظهارات اخیر دونالد ترامپ با ادبیات سیاسی غیر دیپلماتیک و رویکرد خشونت و توسل به زور در قبال ختم جنگ افغانستان خشم شهروندان افغان را بر انگیخت، او که بعد از ختم ملاقات اش با عمران خان صدر اعظم پاکستان در واشنگتن با رسانهها صحبت میکرد، گفت که ما نمیخواهیم در جنگ افغانستان ده میلیون نفر را بکشیم اگر ما میخواستیم چنین شود در یکهفته پیروز این جنگ بودیم.
کاربرد کلمات و محتوای صحبت ایشان مثل این میماند که انگار با خصم دیرینه اش مواجه شده که درجنگها و تحولات منطقه و جهان درگیریهای خونینی با وی داشته است و اکنون نیز در نبرد سخت با این دشمن به سر میبرد. گویا ایشان فراموش کرده اند که نزدیک ترین متحد استراتژیک ایالات متحده، دولت افغانستان است.
اگر افغانستان با آمریکا در تقابل و تضاد منافع قرار میداشت، چنین اظهارات تند ترامپ هرچند غیر موجه بود ولی با آن هم میشد توجیه کرد. خشم مردم افغانستان در برابر این توهین آشکار، یک امر معمول و تقابل جویانه است، مردم ما میداند که افغانستان به عنوان یک کشور جنگ زده، بارِ تأمین امنیت منطقه و جهان را به دوش میکشد.
سهم گیری نیروهای بین المللی به رهبری ایالات متحده در جنگ افغانستان، قبل از اینکه بیشتر به نفع افغانستان باشد، بیشترین منفعت آن به کیسهی مشترک آمریکا و ناتو میریزد.
مردم ما همین اکنون هم تلفات زیادی را در برابر گروههای هراس افگن متحمل میشوند، افغانها باورمند به حسن همجواری و همکاریهای مسالمت آمیز بین المللی میان افغانستان و جهان است، مردم افغانستان و جهان همگی از ناحیه تروریزم احساس خطر میکنند که مشترکا با این پدیدهی مزاحم در نبرد مشترک به سر میبرند؛ اما این جنگ تحمیلی روی دوش افغانها بیشتر از هر کشور دیگر سنگینی میکند، زیرا میدان جنگ همین جغرافیا است.
همه میدانیم که « جهادیسم جهانی » قبل از اینکه یک گروه و سازمان باشند یک ایدئولوژی است که باز تعریف آن، در عصر تکنولوژیکی بارِ خشونت بیشتری را به رهروانش تزریق کرده است، آنان با داعیه خلافت و امارت، تسلط بر کل دنیا را در سر میپرورانند.
تسلط بر افغانستان هدف غایی این طیف فکری نیست، بلکه آنها خواهان گسترش جغرافیا و سیطره شان در اکثر نقاط جهان است، تروریزم همین اکنون در باتلاق جنگ افغانستان گیر مانده است، اگر نیرو و انرژی شان در افغانستان صرف نشود از طریق آبهای گرم خود را به سائر نقاط جهان نزدیک خواهند ساخت، مردم افغانستان مسئولیت سنگین این مبارزه مشترک را به دوش میکشند.
افغانها هم اکنون تقریبا هر روز از کثرت حملات انتحاری و انفجارهای گوناگون متضرر هستند که در این گونه حملات، مردم ملکی دچار بیشترین تلفات میگردند، نیروهای نظامی افغان نیز در خط مستقیم نبرد با این افعی دو سر مواجه اند، مسئولیت جنگ به رهبری نیروهای افغان سوق و اداره میگردد، نیروهای بین المللی صرفا مسئولیت آموزش و بعضی همکاریها در قسمت عملیات شبانه از طریق هوا را به عهده دارند، ضریب تلفات نیروهای بین المللی در مقایسه با نظامیان افغان قریب به صفر است از این لحاظ است که افغانها منت بردار هیچ کشوری نیست.
اگر مردم افغانستان به سر و کلهی افراطیون جهادیست نکوبند و افسار آنان را در کنترل نگیرند نظم حاکم بر جهان دچار هرج و مرج خواهد شد. گسست افسار این موجودات و رهایی شان از زیر یوغ افغانها ممکن است تا رسیدن به واشنگتن، لندن و پاریس هم از گزند شان محفوظ نماند، حفاظت ساختمانهای شیشهی و بلورین این شهرها و جادههای هموار و شیشه مانند شان، تا حدود زیادی مدیون جان نثاریهای مردم افغانستان است.
اگر هم اکنون نیروهای بین المللی به رهبری آمریکا در جغرافیای افغانستان حضور نظامی دارند هدف شان جلوگیری از گسترش این طیف فکری است. جنگ در افغانستان جریان دارد و افغانها تا کنون با شهامت و جان نثاری در برقراری نظم حاکم بر جهان سهم عمده ایفا کرده اند، اگر همکاران بین المللی، به خصوص واشنگتن در افغانستان نجنگند مجبور اند بار همین جنگ را در قاره آمریکا و اروپا به دوش بکشند؛ لذا افغانها منت بردار دنیا نیست؛ بلکه سرنوشت مشترک و تأمین امنیت مشترک جهانی است که همگی با یک هدف که آن هم محو تروریزم از جغرافیای کشورها است مبارزه میکنند، دنیا شاهد وضعیت حاکم در افغانستان است، افغانها با تمام مشکلات و رقابتهای داخلی که میان هم دارند، در قبال خطوط قرمز شان حساس و دارای موضع مشترک اند.
انسجام افغانها در واکنش به اظهارات خصم گونهی ترامپ، به جهانیان فهماند که به رغم خون آلود بودن پیکره وطن، همچنان از عزت و اقتدار افغانستان یکپارچه دفاع خواهیم کرد.
موجه بودن حضور نظامی آمریکا در افغانستان صرفا با یک هدف قابل قبول است، افغانها در این قبال، منت بردار کسی نیست، مردم افغانستان در گذشتهها بدون حضور نیروهای بین المللی نیز نبردهای خونینی را با طالبان و القاعده متحمل شدند، بخش اعظم جغرافیای افغانستان را از دست دادند ولی همچنان با امیدواری به شکست این پدیدهی منحوس، دست از مبارزه کوتاه نکردند، افغانستان با حضور همکاران بین المللی نیز به ثبات و آرامش دست نیافتند، جنگ جریان دارد اما ماهیت و نحوه آن تغییر کرده است جنگ جبههی، جای خودش را به جنگ پارتیزانی واگذار کرده است، با این هم این کشور در طول تاریخ از بحرانهای متعددی عبور کرده است و اکنون نیز با امیدواریهای تام، توان عبور از هرگونه بحران را دارد؛ لذا فطرت افغانها، زبان نرم و دیپلماتیک را پذیرفته میتواند فراتر از آن که خارج از قاعدهی بازی باشد به مزاج هیچ افغان خوش نمیخورد، لذا انتظار میرود که مردم ایالات متحده، سنا و کنگرس این کشور، در قبال گفتار خشن ترامپ از ایشان وضاحت بخواهند و آن را با مردم افغانستان شریک بسازند، فراموش نشود که افغانها و آمریکاییها دشمن همدیگر نیستند بلکه همکار و یاور هم اند.
مختار سجادی/ رشد