افغانستانبرگزیده های سایتتیتر یک

تشدید نا امنی و ضرورت اعتماد سازی!

رویداد غمناک هفته ی گذشته ی کابل نشان داد که وضعیت امنیتی کشور تا چه اندازه شکننده است و استراتیژی امنیتی حکومت تا چه اندازه آسیب پذیر. این آسیب پذیری از کجا ناشی می شود؟ چگونه تروریستان تا چند کیلومتری ارگ ریاست جمهوری کشور می رسد و مواد منفجره شان را انتقال می دهند؟

اینگونه سئوالات بعد از هر حمله ی انتحاری در کابل، از سوی شهروندان و کنشگران اجتماعی و حتی بسیاری از سیاست مداران و نمایندگان مجلس مطرح شده است، اما هنوز پاسخ روشن به این سئوالات از سوی مسئولین امنیتی و رهبران حکومت وحدت ملی داده نشده است.

تکرار حملات انتحاری و عدم پاسخ روشن حکومت به سئوالات و ابهامات موجود در رابطه به این حملات، اندک اندک اعتماد مردم را از حکومت کاهش می دهد و حکومت وحدت ملی را با بحران بی اعتمادی روبرشو خواهد کرد. در صحبت های عادی شهروندان در کوچه و بازار و همچنان در رسانه ها و فضای مجازی، موجی از انتقادات علیه حکومت بعد از هر رویداد ناگوار امنیتی شکل می گیرد و شهروندان به همان اندازه که از سربازان کشور حمایت می کنند، از استراتیژی امنیتی حکومت انتقاد می کنند. این نشان می دهد که به هر اندازه که وضعیت امنیتی کشور رو به وخامت بگذارد، اعتماد مردم نسبت به حکومت نیز کمترخواهد شد و امید مردم نسبت به آینده نیز کاهش خواهد یافت و در واقع گروه های تروریستی همچنان که در میدان جنگ فزیکی و خشونت آفرینی دست بالای دارند، جنگ روانی را نیز به نفع شان ختم می کنند.

اعتماد سازی بین ملت و دولت یکی از ضرورت های حکومت وحدت ملی در شرایط فعلی است و نباید به سادگی از کنار آن گذشت. عدم شفافیت در پاسخگویی به مشکلات امنیتی و سایر مشکلاتی که دامنگیر حکومت وحدت ملی است، روند اعتماد سازی را خدشه دار خواهد کرد و حکومت وحدت ملی را نیز با چالش های فراوان روبرو خواهد ساخت.

با وجودی که گفته می شود حلقاتی در پی سبوتاژ حکومت وحدت ملی است و می خواهند بین دولت و ملت فاصله اندازند و وضعیت را بصورت اغراق آمیز نا امن و بد جلوه دهند؛ رهبران حکومت وحدت ملی باید ضرورت اعتماد سازی بین ملت و دولت را  بیش از هر زمانی درک بکنند و در تلاش باشند تا پایه های اعتماد مردم نسبت به دولت را محکم تر و قوی تر بسازند نه این که با پاسخ های سهل انگارانه و ابهام آمیز، اعتماد مردم از حکومت را بیشتر سلب بکنند.

نا امنی یک مشکل جدی است و از حیات شخصی تا حیات جمعی شهروندان کشور را در این روزها تحت تاثیر قرار داده است، به همان میزان که نا امنی زندگی شهروندان را متاثر می سازد، اعتماد آنها را از حکومت نیز سلب می کند و نشان ضعف و ناکارآمدی حکومت تلقی می گردد. بنا بر این عملکرد درست حکومت در قضایای امنیتی و نشان دادن قاطعیت و جدیت در راستای تامین امنیت،می تواند از بوجود آمدن بحران اعتماد جلوگیری کند.

یکی از وظایف اساسی شهروندان در قبال حکومت حمایت کامل و همه جانبه از حکومت در برابر تهدیدهای بیرونی و درونی است، اما این امر زمانی می تواند ممکن باشد که حکومت موفق شود فاصله بین خود و شهروندان را بردارد و عملکرد مسئولانه در قبال خواست شهروندان از خود نشان دهد و به مردم و شهروندانش پاسخگو باشد. اما اگر این روند برعکس شود و مردم احساس کنند که حکومت به نگرانی های آنها مسئولانه پاسخ نمی دهد، آن زمان فرهنگ بی‌تفاوتی در برابر حکومت اوج می‌گیرد و از طریق گسترش فاصله میان مردم و حکومت و با استفاده از شکاف‌های به وجود آمده، دشمنان درونی و بیرونی به راحتی می‌توانند امنیت را در ابعاد مختلف مختل ساخته و به تدریج جامعه را دستخوش نا امنی‌ها و بی‌ثباتی بسازند.

واقعیت این است که هم حکومت قبلی و هم حکومت وحدت ملی، هیچ کدام بعد از حملات مرگبار انتحاری به مردم نگفته اند که کجای کارشان نقض داشته اند و تروریستان و مخالفان چگونه توانسته اند تا قلب پایتخت کشور نفوذ کنند و خونبارترین حملات انتحاری را انجام بدهند و چه کسانی در راستای انجام وظیفه شان تغافل کرده اند. در چنین مواردی مردم افغانستان حد اقل دو انتظار عمده از حکومت دارند:

چه کسانی در انجام وظیفه کوتاهی کرده اند

تا کنون رویدادهای خونبار زیادی در کابل و سایر ولایات افغانستان رخ داده است، اما هیچ مسئول امنیتی بخاطر کوتاهی در انجام وظیفه از مردم معذرت نخواسته است و استعفا نکرده است. حکومت نیز مشخص نکرده است که غفلت وظیفوی چه کسانی باعث شده است که یک چنین رویداد مرگبار اتفاق بیفتد. در واقع اگر رویداد همانند حادثه روز سه شنبه هفته گذشته ی کابل در یک کشور دیگر اتفاق می افتاد، احتمالا تمام مسئولین امنیتی آن کشور از مردم شان معذرت خواسته و استعفا می کردند، اما متاسفانه در کشور ما فرهنگ پذیرش ناتوانی و گناه و تقصیر، نهادینه نشده است و هیچ کس خود را در قبال ملت صادق و پاسخگو احساس نمی کند.

مردم انتظار دارند که حکومت افرادی را که در انجام وظیفه شان کوتاهی کرده اند شناسایی کرده و به آنها معرفی کند و همچنان آنها را از وظیفه شان سبک دوش نماید. این کار بخصوص باید در مورد مسئولین کمربندهای امنیتی و دروازه های شهر کابل صورت گیرد و از آنها سئوال شود که چگونه تروریستان توانستند آنها را فریب داده و وارد شهر کابل شوند و تا نزدیکی ارگ ریاست جمهوری برسند؟

قاطعیت در مبارزه با مخالفین

یکی از جدی ترین خواست ها و انتظارات شهروندان از حکومت قاطعیت در امر مبارزه و سرکوب مخالفین مسلح و گروه های تروریستی است. مردم افغانستان انتظار دارند که حکومت با تمام توان کسانی را که شهروندان بی گناه کشور را به خاک و خون می کشاند، سرکوب کند و به سیاست مدارا پایان دهد.

تقریبا بعد از هر رویداد خونین تروریستی مردم از حکومت خواسته اند که سیاست جنگ و صلح  خود را بازبینی کند و استراتیژی جنگ را تغییر دهد و جنگ را با جنگ پاسخ بگوید و بیش از این بصورت یکجانبه بر طبل صلح طلبی نکوبد.

در واکنش به این انتقادات و حمله انتحاری هفته ی قبل بر ریاست امنیت رجال برجسته، حکومت افغانستان نیز اعلان کرده است که پیش از این بخاطر ختم جنگ و پایان دادن به خشونت در کشور اولویت آنها مذاکره و گفتگو بود و اما این بعد از این اولویت اصلی حکومت افغانستان، جنگ و سرکوب شورشیان و گروه های تروریستی خواهد بود.

این تصمیم حکومت افغانستان و اولویت دادن به پاسخ مسلحانه و جنگ با گروه های تروریستی، می تواند برای شهروندان کشور امیدوار کننده باشد و نشانی از عزم و اراده جدی حکومت در راستای تامین امنیت پنداشته شود، اما حکومت باید این تصمیم را بصورت عملی نشان دهد تا اعتماد و همکاری و پشتیبانی مردم را بدست بیاورد.

حکومت در صورتی می تواند اعتماد و باور مردم را بدست بیاورد و آنها را به مشارکت جهت تامین امنیت و ثبات ترغیب کند، که در قبال مردم از خود تعهد و مسئولیت پذیری نشان دهد و پاسخگو باشد. چیزی تا کنون در حرف زیاد گفته شده است اما در عمل نشانی از پاسخگویی و مسئولیت پذیری وجود نداشته است.

اعتماد سازی و پاسخ روشن به سئوالات و ابهامات موجود در رابطه به رویدادهای تروریستی، می تواند مشارکت مردم را در تامین امنیت و ثبات بهتر سازد و جنگ روانی و رسانه یی را نیز به نفع حکومت افغانستان تغییر دهد.

 

دیدگاه شما

نرخ اسعار خارجی نرخ اسعار خارجی در بدل پول افغانی
دکمه بازگشت به بالا
بستن