حاجی بشیر نورزی، قاچاقچی و متحد طالبان، کیست؟
در ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۲، حاجی بشیر نورزی، متحد طالبان و یک قاچاقچی مواد مخدر محکوم به حبس ابد در امریکا در یک تبادل دو طرفهی زندانیان آزاد شد. طالبان با مذاکراتی در دوحه، پایتخت قطر، امریکا را متقاعد کردند تا او را آزاد سازد. نورزی که مقامهای امریکایی او را «پابلو اسکوبار قاچاق هروئین در آسیا» نیز توصیف کردهاند، پس از سپریکردن ۱۷ سال زندان در امریکا به کشورش بازمیگشت. هنگامی که او پا به میدان هوایی کابل گذاشت، یک استقبال گرم از او به عمل آمد و رسانههای وابسته به طالبان نیز آن رویداد را برای یک مستند ضبط کردند.
طالبان در میدان هوایی کابل استقبالی را که شایستهی یک قهرمان است، برای بشیر نورزی تدارک دیده بودند. مقامهای ارشد طالبان، از جمله معاونان نخستوزیر، سرپرست وزارت دفاع، سرپرست ادارهی استخبارات و هیأتی از سرپرستوزرای وزارتخانههای مختلف طالبان، در مهمانیای که بهمناسبت برگشت او تدارک دیده بودند، حضور یافتند.
این استقبال گرم، برای بسیاری از ناظران طالبان، سؤالات بیپاسخی را مطرح کرد: بشیر نورزی کیست؟ چگونه مردی بدون مقام و ارتباط رسمی با طالبان چنین احترامی در میان این گروه کسب کرده و و از نفوذ گستردهای در میان حلقات مختلف طالبان برخوردار است؟ داستان بشیر نورزی یک نمونهای کوچک ویژگیهای اصلی چندین دهه منازعه و سیاستورزی در تاریخ معاصر افغانستان است که در آن اتحادها و ائتلافهای بیثبات، دینامیک پیچیدهی قدرت و تقلای بیوقفه برای بقا را تشکیل میدهد.
نورزی و ظهور طالبان
نورزی به لحاظ تباری از قبیلهی پرنفوذ و قدرتمند نورزی است و از ولسوالی میوند ولایت جنوبی قندهار سر بلند کرده است. قبیلهی نورزی بخشی از قبایل مشهور پشتونهای شاخهی درانی میباشد. در جوانی، نورزی بهعنوان یک فرمانده محلی مجاهدین در جنگ علیه تهاجم شوروی در دههی ۱۹۸۰ شرکت داشت. پس از پیروزی مجاهدین بر دولت داکتر نجیب در اوایل دههی ۱۹۹۰، نورزی که فقط ۳۰ سال داشت، برای مدت کوتاهی بهعنوان والی قندهار منصوب شد.
وقتی نیروهای شوروی از افغانستان عقبنشینی کردند، نورزی مبلغ قابل توجهی در بدل تحویلدهی موشکهای استینگر برای عوامل سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) بدست آورد. در سال ۱۹۹۳، ادارهی مبارزه با مواد مخدر امریکا (دیاِیای) نورزی را بهعنوان یک قاچاقچی عمدهی مواد مخدر و هروئین در افغانستان شناسایی کرد که نه تنها ثروت و زمینهای وسیع پدرش را به ارث برده بود، بلکه شبکهی تولید و قاچاق مواد مخدر او را نیز توسعه و گسترش داده بود.
در اواخر دههی ۱۹۹۰، هنگامی که نورزی کنترل کسبوکار پدرش را بدست گرفت، به دقت رشد تدریجی جنبش طالبان را زیر نظر داشت که چگونه قدرت و قلمرو خود را گسترش میدادند. نورزی نخستین بار در دههی ۱۹۸۰، هنگامی که در یک جبههی مجاهدین میجنگید، با بنیانگذار طالبان، ملامحمدعمر آشنا شد. بهعنوان رهبر یک قبیلهی پر نفوذ، او اتحاد نزدیکی با ملا عمر برقرار کرد و بعدها با حمایت طالبان کنترل تجارت مواد مخدر در افغانستان را بدست گرفت. در مقابل، او برای رژیم طالبان پول، باروت، مواد منفجره، سلاح و حتا جنگجو فراهم میکرد و به این شیوه قدرت و نفوذ خود را در صفوف طالبان تقویت مینمود.
با وجود این، نقش نورزی در ظهور و تقویت طالبان صرفا به ارائهی حمایت مالی و لجستیکی محدود نمیشد. او با استفاده از نفوذ و مقام قبیلهای خود، نقش تعیینکنندهای در تسهیل رشد سریع و نفوذ طالبان ایفا میکرد. همانطور که بیتی دام، روزنامهنگار تحقیقی هلندی در کتاب «در جستوجوی دشمن؛ ملا عمر و طالبان ناشناخته» مینویسد: «پول، قدرت و ارتباطات لازم برای این قیام را داشت… ملاعمر در بحثها شرکت میکرد تا به این جنبش مشروعیت مذهبی ببخشد. [در تمام نشستها و جرگههای قبیلوی] حاجی بشیر به مرد ساکت کنار خود اشاره میکرد و میگفت: او رهبر این جنبش است.»
همزمان با گسترش قلمرو شبکهی قاچاق مواد مخدر نورزی، جایگاه او به سرعت در میان کارتلهای مواد مخدر بالا رفت و به یکی از قدرتمندترین قاچاقچیان مواد مخدر در افغانستان تبدیل شد. بهزودی، شبکهی قاچاق مواد مخدر نورزی از افغانستان و جنوب آسیا تا اروپا و ایالات متحده گسترش یافت. او همچنین روابط نزدیکی با القاعده و سازمان اطلاعات پاکستان (آیاسآی) برقرار کرد و در نهایت نقشی پرسود ولی پرخطری را در بازی طالبان در صحنهی جهانی ایفا نمود.
ارتباط با سازمانهای اطلاعاتی امریکا
ارتباطات پیچیدهی نورزی با نهادهای مختلف اطلاعاتی امریکا به چندین دهه قبل بازمیگردد. داستان ارتباط امریکاییها با بشیر نورزی به دههی ۱۹۸۰ و جنگ مجاهدین تحت حمایت امریکا و غرب علیه تهاجم شوروی به افغانستان بر میگردد. همانطور که گرتشن پیترز (Gretchen Peters) مینویسد، نورزی احتمالا در اواخر دههی ۱۹۹۰ همزمان با مدیریت شبکهی تحت رهبری خودش، بهعنوان جاسوس برای سازمان مبارزه با مواد مخدر امریکا (دیاِیای) عمل میکرده و اطلاعات حیاتی در مورد قاچاقچیان مواد مخدر ترکی را برای این سازمان فاش میکرده است. در عین حال، او نقش مهمی در کمک به مأموران سازمان سیا در بازیابی موشکهای استینگر پس از عقبنشینی شوروی از افغانستان بازی کرد و این جایگاه او را در رادار سازمانهای اطلاعاتی امریکا برجسته نمود.
درست در همان زمانی که نورزی این ارتباطات را برقرار و تحکیم میکرد، آژانسهای اطلاعاتی امریکا توجه خود را روی پدر او، محمدعیسی نورزی، یک قاچاقچی برجسته و پرآوازهی مواد مخدر متمرکز کرده بودند که شبکهای از آزمایشگاهها را در ولایتهای جنوبی قندهار و هلمند اداره میکرد. در واقع بشیر نورزی این جایگاه، نفوذ قبیلوی و تجارت را از پدرش به میراث برده بود و با حمایت طالبان آن را به طرز قابل توجهی گسترش داده بود.
وقتی حادثهی ۱۱ سپتامبر رخ داد، بشیر نورزی در منزل خود در کویته پاکستان بهسر میبرد. او میدانست که حملهی انتقامجویانهی امریکا اجتنابناپذیر است و این حمله احتمالا رژیم طالبان را ساقط خواهد کرد. علاوه بر این، ارتباط نزدیک او با ملاعمر، خود او را زیر ذرهبین سازمانهای اطلاعاتی امریکا بهعنوان یک «هدف نظامی ارزشمند» قرار داده بود. به محض آنکه تهاجم نظامی غرب تحت رهبری امریکا آغاز شد، ملاعمر از قندهار متواری و ناپدید شد. او مسئولیت کنترل قندهار و ۲۰ میلیون دالر -به روایتی ۵۰۰ میلیون دالر- پول نقد طالبان را به نورزی واگذار کرد. وقتی طالبان شکست خوردند، نورزی به پاکستان گریخت.
نورزی اما کماکان ارتباطات خود را با سازمانهای اطلاعاتی امریکا حفظ کرد و در اواخر سال ۲۰۰۱ نورزی با مقامهای نظامی امریکا در شهر مرزی اسپینبولدک قندهار، نزدیک شهر چمن پاکستان ملاقات کرد؛ ملاقاتی که به بازداشت موقت او ختم شد.
پس از شش روز بازداشت و بازجویی از سوی نظامیان امریکایی، وی آزاد شد و دوباره به پاکستان فرار کرد. در جنوری ۲۰۰۲، در نمایشی پر طمطراقی از جایگاه و نفوذش در مناسبات قبیلوی، او ۱۵ کامیون مهمات شامل حدود ۴۰۰ موشک ضدهوایی را که توسط طالبان در سرزمینهای قبیلهای او پنهان شده بود، به امریکاییها تحویل داد.
به نظر میرسید که این راهبرد او تا حدودی جواب داده است، زیرا در ماههای بعد پنج بار با نمایندگان نظامی و اطلاعاتی امریکا ملاقات کرد. او ادعا میکرد که هدفش «باثباتکردن وضعیت در افغانستان و کمک به امریکاییها در مذاکره با اعضای میانهرو طالبان برای آشتی با دولت جدید» است. مذاکرات و میانجیگری نورزی منجر به تسلیمشدن ملا وکیلاحمد متوکل به نیروهای امریکایی در فبروری ۲۰۰۲ شد. اما تصمیم امریکا برای انتقال متوکل به زندان معروف گوانتانامو بهجای گنجاندن او در ادارهی افغانستان، نورزی را خشمگین کرد. او احساس میکرد امریکاییها به او خیانت کرده است.
نورزی خیلی زود طعم مشابهی را چشید؛ زمانی که او موفق شد حاجی برقعتخان (Haji Birqat)، یک فرمانده سابق مجاهدین و متحد طالبان را قانع و از مخفیگاهش در پاکستان بیرون بکشد تا با امریکاییها مذاکره کند. با این حال، پهپادهای امریکایی محل اقامت برقعت را هدف قرار دادند و او و دو نواسهاش در بمباران کشته شدند. مقامهای امریکایی ادعا کردند که برقعت در حال برنامهریزی برای حمله به نیروهای امریکایی بوده است؛ ادعایی که نورزی آن را صریحا رد کرد. نورزی پس از این اتفاقات اعتمادش به امریکاییها را از دست داد. از ترس اینکه مبادا هدف بعدی خود او باشد، به پاکستان گریخت و از دیدها ناپدید شد.
اوایل سال ۲۰۰۴ احمدولی کرزی، برادر رییسجمهور سابق، حامد کرزی و چهرهی با نفوذ سیاسی، و سیائتاللهخان بابر (احتمالا سیفالله بابر)، افسر سابق اطلاعات نظامی پاکستان و دوست نزدیک بشیر نورزی، او را متقاعد کردند که کانالهای ارتباطی با امریکاییها را حفظ کند و به مذاکرات خود با آنان ادامه دهد. بعد از مدتی تأمل و رایزنی، نورزی پیشنهاد مذاکره و تعامل با امریکاییها را پذیرفت.
به دامافتادن
در اپریل ۲۰۰۴ نورزی برای ملاقات با دو مأمور اطلاعاتی امریکا به دبی رفت. قرار شد در یک هتل لوکس با مأموران اطلاعاتی امریکا ملاقات کند. این دو مأمور خود را بهنامهای «مایک» از آژانس اطلاعات دفاعی و «برایان» از افبیآی معرفی کردند. طی پنج ماه بعد، آنان نورزی را برای ساعتها مورد بازجویی قرار دادند تا اطلاعاتی را در مورد مسائل مختلف، از جمله آنچه نورزی «کسبوکار پودر» میخواند، از او بدست بیاورند. در طول چندین جلسه، مأموران اطلاعاتی نورزی را در مورد میزان درآمدهای ناشی از تجارت مواد مخدر که به حسابهای مالی سازمان القاعده سرازیر میشد، بازجویی کردند و او تقریبا بیشتر اتهامات، از جمله دستداشتن خودش در تولید و تجارت مواد مخدر و سرازیرشدن پول ناشی از این تجارت به حساب القاعده را رد کرد.
در جون ۲۰۰۴، نام او در مصوبهی قاچاقچیان عمدهی مواد مخدر خارجی بهعنوان یکی از ۱۰ خطرناکترین قاچاقچی مواد مخدر جهان ذکر شده بود. ادارهی مبارزه با مواد مخدر امریکا ادعا کرد که شبکهی تحت رهبری نورزی مقدار زیادی هروئین به ارزش بیش از ۵۰ میلیون دالر را به شکل پیچیده و مؤثری از طریق پاکستان و اروپای شرقی، در نهایت به خیابانهای نیویورک صادر کرده است. نورزی همهی این اتهامات را رد کرد.
در آگست ۲۰۰۴، مأموران امریکایی به نورزی پیشنهاد کردند که برای مذاکرت بیشتر با مدیران مافوق آنان باید به امریکا سفر کند. با این حال، نورزی شرط گذاشت که چنین توافقی مستلزم بازداشتنشدن توسط نهادهای اطلاعاتی امریکا است. در اپریل ۲۰۰۵، نورزی خود را در یک واحد در هتل لوکس امبسی سویتس در منهتن در ایالت نیویورک، فقط چند خیابان دورتر از مرکز تجارت جهانی یافت. نورزی برای چند روز خود را در این هتل حبس کرد تا از تحقیقات مکرر نهادهای اطلاعات امریکا که بهدنبال اطلاعات حساس در مورد مخفیگاههای ملاعمر و اسامه بن لادن بودند، فرار کند.
نورزی سعی کرد تا سازمانهایی اطلاعات امریکا را دستکم بگیرد و خود را بهعنوان بازیگر و متحد بالقوهی قدرتمند در مبارزه با طالبان که مجددا در افغانستان سر برآورده بودند، جلوه دهد. اما او فریب خورده بود. این طرحی برای به دامانداختن او بود. هنگامی که قصد بازگشت به پاکستان را داشت، یک مأمور ادارهی مبارزه با مواد مخدر امریکا او را تحت یک کیفرخواست مهرومومشده که ماهها پیش صادرشده بود، به اتهام قاچاق مواد مخدر بازداشت کرد. پس از بازداشت، نورزی در امریکا محاکمه و در نهایت در سال ۲۰۰۹ به حبس ابد محکوم گردید.
چانهزنی طالبان و آزادی نورزی
اوایل سال ۲۰۱۹ در گرماگرم مذاکرات طالبان و امریکاییها، ملا عبدالغنی برادر که اکنون معاون اول نخستوزیر و از بنیانگذاران طالبان است، پیشنهاد تبادل زندانیان را به امریکاییها داد. پیشنهادی که هدف اصلی آن آزادسازی و برگشت بشیر نورزی به افغانستان بود. در پاسخ، ظاهرا زلمی خلیلزاد، که در آن زمان نمایندهی ویژه امریکا برای صلح افغانستان بود، این پیشنهاد را بهعنوان یک اقدام راهبردی برای پیشبرد مذاکرات با طالبان به دولت ترمپ مطرح کرد. با این حال، علیرغم تلاشهای مداوم خلیلزاد که منجر به بررسیهای اولیه توسط دولت ترمپ برای آزادکردن نورزی شد، مقامهای امریکایی نتوانستند بر سر آزادی نورزی به توافق برسند که عمدتا بهدلیل جایگاه و مشارکت نورزی در قاچاق مواد مخدر و نفوذ قبیلهای قابل توجه او بود.
در یک مانور دیپلماتیک سری، ملا یعقوب مجاهد، پسر ملاعمر و سرپرست فعلی وزارت دفاع طالبان، در جولای ۲۰۲۲ به دوحه رفت و با برخی از مقامهای امریکایی ملاقات کرد. مأموریت او مذاکرات بیشتر در مورد آزادسازی نورزی با امریکاییها بود. در این مذاکرات او پیشنهاد مبادلهی بشیر نورزی در برابر مارک فرریکس، شهروند امریکایی که در سال ۲۰۲۰ توسط طالبان ربوده و در اسارت آنان بود را ارائه کرد.
سرانجام این معاملهای بود که امریکا پس از مذاکرات طولانی در اواسط سپتامبر، بیش از یک سال پس از تسخیر قدرت توسط طالبان، به آن تن داد و و بشیر نورزی را در مقابل مارک فرریکس پس از هفده سال آزاد کرد. نورزی در همان روز آزادی به افغانستان پرواز کرد و در نوزدهم سپتامبر به میدان هوایی پیاده شد و مورد استقبال پرشور رهبران طالبان قرار گرفت.
نورزی کجا است و چه میکند؟
در اپریل ۲۰۲۲، رهبر طالبان، هبتالله آخوندزاده طی فرمانی کشت، تولید و تجارت مواد مخدر را در افغانستان ممنوع کرد. اخیرا، تصاویر ماهوارهای ارائهشده توسط آژانس (ALCIS) نشان میدهد که کاهش ۹۹ درصدی در کشت تریاک در سراسر افغانستان، بهویژه در ولایت هلمند که مرکز کشت تریاک بود، رونما شده است. هرچند در مورد صحتوسقم این گزارش تردیدهای جدی وجود دارد، اما این تغییر قابل توجه کشت و تولید مواد مخدر همچنین توسط گزارشهای زمینی بیبیسی نیز تأیید شده که کاهش قابل توجهی در تولید تریاک را نشان میدهد.
با این حال، پرسشهای قابل تأملی در مورد سرنوشت و آیندهی قاچاقچیان مشهور مواد مخدر و حامیان مالی کلیدی طالبان مانند بشیر نورزی که ثروت شان را از تجارت غیرقانونی مواد مخدر و تریاک انباشتهاند، وجود دارد. یک مقام سابق وزارت مبارزه با مواد مخدر به شرط ناشناسماندن هویتش اظهار داشت که کاهش تولید تریاک موقعیت قاچاقچیان مواد مخدر مرتبط با طالبان را تضعیف نکرده است. برعکس، این امر به آنان اهرم بیشتری داده و امنیت و فرصتهای بیشتری برای فعالیت و گسترش آن فراهم میکند.
علاوه بر این، گزارش اخیر تیم نظارتی شورای امنیت سازمان ملل متحد نشان میدهد که هنوز خیلی زود است تا تأثیر فرمان رهبر طالبان در اپریل ۲۰۲۲ مبنی بر ممنوعیت کشت تریاک را قضاوت کرد. زیرا انبارهای عظیمی از تریاک وجود دارد. این ممنوعیت، از یک طرف قیمت مواد مخدر را تا چند برابر در بازارهای جهانی افزایش میدهد و از طرف دیگر، سایر بازیگران کوچک و مستقل را حذف میکند و فقط شبکهها و چهرههای کلیدی وابسته به طالبان قدرت و سطلهیشان را در این تجارت افزایش میدهند.
این سناریو، در حالیکه برگهی چانهزنی قابل توجهی را هم برای طالبان در مذاکره با جامعهی بینالمللی فراهم میکند، از سوی دیگر محیط امنتری نیز برای قاچاقچیان مواد مخدر مرتبط با آنان ایجاد میکند تا بدون نظارت نزدیک نهادهای مبازره با مواد مخدر بینالمللی کاروبار خود را گسترش بدهند.
زندگی نورزی نشاندهندهی درک عمیق او از بافتهای قبیلوی قدرت و عملیات مافیای مواد مخدر در کشور است. او میداند که قابل رؤیتبودن و در صحنه حضورداشتن در این عرصه تنها باعث جلب توجه دشمنان و خطرات بیشتر میشود. بنابراین، او مثل همیشه ترجیح میدهد که امور را از پشت پرده هدایت کند، جایی که امنیت و فرصت بیشتری دارد و چشمهای کمتری بر فعالیتهای مرتبط با مواد مخدر و جابهجاییاش نظارت دارند. عملکردن دور از چشمها، به او آزادی عمل بیشتری میدهد.