حنجرههای اجارهای
دیروز یکی از مهمانان برنامهی فراخبر تلویزیون طلوع، طوری سخن میگفت که گویی سخنگوی ارتش پاکستان است. آقای سیداسحاق گیلانی از چهرههای مشهور خاندان گیلانی و نمایندهی پیشین مجلس که در انتخابات ریاستجمهوری از نامزدی داکتر عبدالله عبدالله حمایت میکرد، در تلویزیون طلوع ظاهر شد و به بسیار صراحت از موضع پاکستان دفاع کرد، جنگ طالبان را به نحوی موجه خواند و به نحوی به مخاطب فهماند که برایش پاکستان بیشتر از افغانستان اهمیت دارد.
آقای گیلانی شهروندی افغانستان را دارد، با پاسپورت خدمت افغانستان به خارج از کشور سفر میکند، امنیت خانه و داراییاش را پولیس افغانستان تأمین میکند، اما بدون در نظر داشت این همه خدماتی که از ناحیهی افغانستان به ایشان و خانوادهاش میرسد، به کشوری اعلام وفاداری میکند که علیه افغانستان جنگ اعلامناشده به راه انداخته است.
حتماً بیشتر بینندهگان گفتوگوی آقای گیلانی با تلویزیون طلوع مثل نگارنده، از موضعگیری ایشان شگفتزده شدند. چگونه ممکن است که نمایندهی پیشین مجلس افغانستان، کسی که قرار بود خودش را نامزد انتخابات ریاستجمهوری کند و ادعای رهبری کشور را داشته باشد، از منافع پاکستان در برابر کشور خودش به دفاع برخیزد. آقای گیلانی وقتی سخن میگفت، پاکستانیتر از پاکستانیها جلوه میکرد.
پس از اعلام استراتژی جنوب آسیای رییسجمهور امریکا، سخنگوی ارتش پاکستان در یک نشست خبری اعلام کرد که پناهگاه هیچ گروه شبهنظامی خارجی، در پاکستان نیست. جناب اسحاق گیلانی هم کلمات همین سخنگو را در تلویزیون تکرار میکرد، ایشان میفرمودند که تمام پایگاههای طالبان از پاکستان به درون افغانستان انتقال یافته است و رهبران این گروه هم در افغانستان هستند. از سخنان ایشان برمیآمد که طالبان به زودی تمام افغانستان را اشغال میکنند.
ایشان به سخنان فرمانده پولیس قندهار استناد کرد که گفته بود، ملا هبتالله آخندزاده، رهبر گروه طالبان از مناطق زیر کنترول جنگجویانش در ولایت هلمند دیدن کرده است. آقای گیلانی مثل سخنگوی ارتش پاکستان میخواست مجری برنامه، شریک بحث و بینندهگان را گول بزند. دیدار رهبر طالبان با جنگجویان این گروه در هلمند، به معنای این نیست که تمام رهبران طالبان در داخل افغانستان زندهگی میکنند.
در زمانی که روسها در افغانستان بودند، بیشتر مناطق روستایی در کنترول چریکهای ضد شوروی بود. هم در آن زمان و هم در دوران حکومت داکتر نجیب، رهبران تنظیمها از مناطق زیر کنترول جنگجویانشان دیدار میکردند که فلمها و عکسهای سفرهای رهبران تنظیمها به داخل افغانستان موجود است. اما این رهبران در افغانستان زندهگی نمیکردند. خانههای تمام رهبران تنظیمها در پاکستان بود. دفترهای مرکزی تنظیمها هم در پاکستان بود. در آن زمان روسها نه هواپیماهای بیسرنشین داشتند و نه استخبارات تخنیکی آنان نیرومند بود.
حالا که نیروهای ناتو استخبارات تخنیکی نیرومند و هواپیماهای بیسرنشین دارند و میتوانند با موشکهای «هلفایر» اشخاص مورد نظر را هدف قرار دهند، چگونه رهبران طالبان جرأت میکنند به داخل افغانستان بیایند. آیا منطق این را میپذیرد؟ بر اساس استراتژی جدید واشنگتن، دیگر محدودیتی بر حملههای هوایی نیروهای ناتو به مواضع گروههایی مثل طالبان، داعش و القاعده وجود ندارد. فرماندهان ردهی میانی گروه طالبان هر روز هدف قرار میگیرند، در چنین وضعیتی کدام عقل سلیم قبول میکند که رهبران طالبان به داخل افغانستان بیایند و در اینجا زندهگی کنند.
زمانی که امریکا در برابر پاکستان سیاستِ مداراجویانه داشت، اسلامآباد دل و گردهی آن را داشت که به حضور رهبران طالبان در خاک آن کشور اعتراف کند. سرتاج عزیز یکی از بلندپایهگان دولت پاکستان سال گذشته در «شورای روابط خارجی امریکا» گفت که رهبران طالبان در شهرهای پاکستان زندهگی میکنند و از خدمات درمانی نظام صحی پاکستان بهره میبرند. اما آقای سیداسحاق گیلانی در نقش سخنگوی غیر رسمی ارتش پاکستان ظاهر میشود و همهچیز را انکار میکند.
در کشورهای دیگر حمایت از موضع دولتِ خصم، جرم است. در همان پاکستانی که آقای گیلانی طرفدارش است، کسی به خوابش هم نمیآید که از موضع هند حمایت کند. در آن کشور شنیدن سخنرانیهای کسانی که روایت دولت پاکستان از تجزیهی شبهقاره را قبول ندارند، ممنوع است. زیر سوال بردن تجزیهی شبهقاره در پاکستان چنان جرم بزرگ است که مرتکب آن، برای ابد از نامزدی در انتخاباتهای سراسری و محلی منع میشود.
اما در کشور ما میزان مدارا چنان بلند است که به حامیان علنی و پروپاقرص پاکستان در رسانههای پرمخاطب تریبون داده میشود. موضعگیری کنونی آقای سیداسحاق گیلانی تازه نیست. ایشان در گذشته هم از موضع پاکستان دفاع میکردند. نگارنده به یاد دارد که در سال ۲۰۰۷ هم آقای گیلانی دولت حامد کرزی را متهم به هندگرایی در سیاست خارجی میکرد. ایشان و دیگر اعضای خانوادهی گیلانی فکر میکنند که وارثان پیرهای طریقت قادریه هستند، جایگاه عرفانی محکم دارند، به همین دلیل است که بدون هیچ ترسی از موضع پاکستان حمایت میکنند. بلندپایهگان دولت افغانستان هم با امتیاز دادن به گیلانیها میخواستند به پاکستان پیام دوستی بفرستند.
زمانی که رییسجمهور غنی تلاش میکرد با پاکستان تعامل کند، شورای عالی صلح را به پیر سیداحمد گیلانی داد. شاید ایشان میخواست به پاکستان پیام بدهد که طرفداران آن کشور در افغانستان هنوز هم ابهت و جایگاه دارند و زیاد نگران نقش هند نباشد. اما پاکستانیها نه تلاشهای صلح آقای غنی را جدی گرفتند و نه به حضور مرحوم پیر سیداحمد گیلانی در ریاست شورای عالی صلح، قناعت کردند. آنان به جنگ اعلامنشده علیه افغانستان ادامه دادند.
رییسجمهور غنی به صراحت میگوید که پاکستان علیه افغانستان یک جنگ اعلامناشده راه انداخته است. رییسجمهور غنی میگوید نیاز است که افغانستان و پاکستان به توافق صلح دست یابند. معنای این حرف این است که پاکستان علیه افغانستان میجنگد. پاکستان با حمایت استراتژیک از طالبان در واقع علیه افغانستان میجنگد. به این ترتیب پاکستان دولت خصم است. کسی که از موضع این دولت حمایت میکند، در واقع جانب دشمن را گرفته است. در هر کشوری، کسی که از موضع دشمن طرفداری میکند، دادگاهی میشود.
اما در این ملک خداداد، نه رییسجمهور پیشین مسوولانه سخن میگوید و نه نمایندهی پیشین مجلس. نه دولت اقدام میکند و نه هیچ مرجع امنیتی و غیرامنیتی از این آقایان در دادگاههای رسمی شکایت میکند. این آقایان هم در مصونیت کامل از موضع کشورهای دیگر در داخل افغانستان دفاع میکنند. آنان آزادی رسانهها را ابزاری برای حمایت از موضع کشورهایی که به آن علاقه دارند، قرار دادهاند.
در این تردیدی نیست که افغانستان اقتصاد تولیدی، پویا و پولساز ندارد. پول از بیرون به افغانستان میآید. بسیاری از سیاستمداران افغانستان از همسایههای دور و نزدیک پول میگیرند. به تلویزیونهای این بزرگواران نگاه کنید. هر تلویزیون این آقایان ماهانه صدهزار دالر مصرف دارد. این تلویزیونها ۲۴ ساعت برنامه پخش میکنند. روشن است که این همه پول برای تأمین مصرف این تلویزیونها از خارج میآید.
اما همین سیاستمداران موقع موضعگیری، حتا برای حفظ ظواهر هم که شده، برخی نزاکتها را رعایت میکنند، اما شماری دیگر اصلاً پروای حفظ ظواهر را هم ندارند و چنان در حمایت از موضع کشوری که طرفدارش هستند، سخن میگویند که گویی اینجا تهران یا اسلامآباد یا مسکو است، نه کابل. شماری حتا حنجرههای خود را هم اجاره دادهاند.
حال که افغانستان و پاکستان در تقابل قرار دارند، لازم است که کابل اقداماتی انجام دهد. کابل نباید به طرفداران پاکستان چنان زمینه و فضا بدهد که موضع افغانستان در قبال پاکستان تضعیف شود.
از این به بعد باید طرفداران پاکستان در افغانستان زیر نظر باشند، به دادگاهها کشانده شوند، اطلاعات محرم و کرسیهای حکومتی در اختیار آنان قرار نگیرد و به ایشان اجازه داده نشود که موضع افغانستان را تضعیف کنند.
نویسنده: منوچهر