خصوصیترین بخشهای زندگی کاسترو؛ پدرم برایم سگرت داد
پس از درگذشت فیدل کاسترو، رهبر انقلابی کیوبا شماری از رسانههای امریکایی و بریتانیایی به بررسی خصوصیترین بخشهای زندگی او به ویژه در بخش زنان، امنیت، سیاست و تفریح او پرداختهاند و مطالبی را منتشر کردهاند که هواداران بیرونی آقای کاسترو کمتر با آن آشنایی دارند.
به گزارش رشد، مجلهی “جی کیو” بریتانیا در گزارشی نگاشته است که برای نخستین بار فیدل کاسترو در سن چهارده یا پانزده سالگی سگرت بر کنج لب گذاشت و او نخستین نخ سگرت را از پدرش دریافت کرد.
کاسترو در تعریف آنروز گفته است، “نمیدانستم چگونه انجام میشود، سگرت را در کنج لب گذاشتم و کشیدم، با وجودی که دودی وارد سینهام نشد؛ اما احساس کردم بدنم مقداری نیکوتین آنرا جذب کرده است.”
کاسترو دهها سال قبل کشیدن سگرت را کنار گذاشت و گفته شده در ترک سگرت هیچ کسی حتا داکتران بر او فشار وارد نکرده، بلکه خودش این تصمیم را گرفته است.
او گفته است: “به صحبتهای تودههای مختلف مردم گوش میدادم، در مورد اینکه باید برضد چاقی مبارزه کنم، شیوهی زندگی کم تحرک را از خود دور کنم، و سرانجام به نمایندگی از بیشتر مردم کیوبا، تصمیم گرفتم سگرت را کنار بگذارم؛ این ضربالمثل که (من تنباکو را ترک کردم و هرگز به سراغش نمیروم) را عملی کرد.”
در بخش علایق ورزشی، کاسترو بیسبال را دوست داشت، او در اواخر دههی پنجاه به عنوان یک نوجوان به بازی در این ورزش میپرداخت و تا سالهای دور از عمرش نیز سرسختانه هوادار ورزشکاران این رشتهی ورزشی بود.
۶۰۰ سوقصدهای مکرر
این چهرهی محبوب که پیوسته رهبران امریکا را آزار میداد، پیوسته مورد سوقصد قرار گرفت؛ اما جان سالم به در برد.
نزدیکان فیدل کاسترو میگویند که بیش از ششصد بار مهاجمان قصد جان او را کردند و هر بار کاسترو جان سالم به در برد.
تمام این طرحهای قتل از سوی سازمان استخباراتی امریکا سازمان دهی شده بود و شماری از این سوقصدها، تا نزدیکی پیروزی نیز پیشرفت.
کاسترو در این مورد گفته است، “بسیاری از سوقصدها به جانم جالب بوده است، یکی از جالبترینها این بود که دوای نوع سیانور را در چاکلیت جاسازی کرده بودند و قصد مسموم کردن من را داشتند، در مورد دیگر مواد انفجاری را در داخل سیگار برگ مخصوص من جاسازی کرده بودند؛ اما موفق نشدند.”
او همیشه با خود سلاح حمل میکرد، اسلحهی مخصوص او پانزده مرمی در شاجور داشت و او حتا در یک حادثه در سال ۲۰۰۴ زانو و شانه خود را شکستاند.
مجلهی “جی کیو” بریتانیا در گزارش خود نگاشته است که کاسترو دوست داشت بیشتر وقت خود را با زنان مورد علاقهاش سپری کند، محافظان او در سواحل هاوانا برای پیدا کردن زنهای جدید گشت و گذار داشتند.
در بخشی از گزارش آمده است که او در جریان قدرتش با بیش از سی و پنج هزار زن رابطه داشته و روزانه حد اقل با دو یا سه زن تفریح میکرده است.
کاسترو در یک خانواده ثروتمند زاده شد، اختلاف طبقاتی در جامعهی آن روزی کیوبا سبب شد تا او دست به قیام علیه نابرابری اجتماعی بزند؛ سرانجام گزارش شده که خودش نیز پس از به کرسی نشاندن سیاستش، به ثروت هنگفتی دست یافت.
در مورد ثروت کنونی خانواده کاسترو گزارشی منتشر نشده با وجودی که اکنون برادرش زمام امور را در کیوبا در دست دارد، مجلهی بریتانیایی نگاشته است که خود کاسترو در فهرست مجلهی فوربس که اسامی ثروتمندترین چهرههای دنیا را منتشر میکند، قرار داشت نزدیک به ۵۰۰ میلیون دالر را در موسسات مختلف سرمایه گذاری کرده بود.
فیدل ادعا داشت که یک سنت نیز سرمایه شخصی ندارد.
او جان اف کندی، رییس جمهور سابق امریکا را با وجود سیاستهای تند و خصمانه، احترام میکرد و نزدیکان کاسترو گفتهاند که او مرد شجاع و لایق بود و میتوانست روابط امریکا و کیوبا را تحکیم بدهد.
فیدل کاسترو شخصاً تمام سخنرانیهای خود را تهیه میکرد و طولانیترین سخنرانی او بیش از هفت ساعت طول کشید.