تحلیلتیتر یکصلح

درنگی بر اجماع ملی و منطقوی صلح بین الافغانی

آقای خلیلزاد بیش از یکسال است که بی وقفه این پروسه را تعقیب می‌نماید، طی این مدت او توانست توافقنامه صلح میان آمریکا و طالبان را به اجرا در آورد، هر چند که مواد این توافقنامه بارها از سوی طالبان نقض گردیده است

زلمی خلیلزاد مجددا تلاش‌هایش را پیرامون صلح بین الافغانی از سر گرفته است او با ملا برادر در دوحه دیدار نمود که مطلق القحطانی نماینده وزارت امور خارجه قطر نیز حضور داشت، گفته می‌شود که در این نشست پیرامون برگزاری مذاکرات بین الافغانی، رهایی زندانیان و کاهش خشونت بحث شده است، آقای خلیلزاد بعد از این، به کشورهای پاکستان و ازبکستان نیز خواهد رفت، هدف از این سفر احتمالا جلب حمایت کشورهای یادشده پیرامون صلح می‌باشد.

آقای خلیلزاد بیش از یکسال است که بی وقفه این پروسه را تعقیب می‌نماید، طی این مدت او توانست توافقنامه صلح میان آمریکا و طالبان را به اجرا در آورد، هر چند که مواد این توافقنامه بارها از سوی طالبان نقض گردیده است، متقابلا آمریکایی‌ها نیز که در توافقنامه منع حملات شان بالای مواضع طالبان ذکر گردیده بود حملات هوایی به مراکز تجمع آنان داشته است، با این هم امیدواری‌ها وجود دارد که پس از امضای توافقنامه قطر، این‌بار توافقنامه صلح میان افغانان نیز به تحقق پیوندد.

اما آنچه در طول مدت جنگ هجده ساله به همه ثابت ساخته است، دخالت‌های نیابتی کشورهای منطقه و قدرت‌های جهان در مسائل داخلی افغانستان یک واقعیت پذیرفته شده و انکار ناپذیر است، با اینکه گروه طالبان و سائر گروه‌های تروریستی ریشه‌ی مستحکم برون مرزی دارند.

طبیعی است که از حمایت‌های مردم بومی افغانستان نیز برخوردار اند، لذا بنا بر تحقق یک صلح واقعی و ثبات پایدار لازم است که تلاش‌های سفیر صلح آمریکا و مقامات افغان در دو محوریت اجماع ملی و اجماع منطقوی متمرکز گردد، تا این گم شده‌ی همیشه سرگردان جایگاه واقعی خود را باز یابد و افغانستان و جهان برای همیشه از شر هیولای تروریزم خیال آسوده داشته باشند.

هم اکنون اکثریت کشورهای منطقه که در مرزهای شرق و غرب و شمال و جنوب با افغانستان متصل هستند، به نحوی از خطر تروریزم در رنج اند، نه اینکه تروریستان خارجی در جغرافیای شان فعال باشند؛ بلکه گرو‌های تروریستی متشکل از شهروندان همین کشورها با هویت کشور شان عرض اندام نموده اند.

در سیستان و بلوچستان ایران گروه تندرو جندالله به سر می‌برد که تهدید بالقوه بر علیه امنیت داخلی هردو کشور محسوب می‌گردد؛ پاکستان در جنوب کشور نیز که رستنگاه تروریزم می‌باشد برعلاوه مراکز اصلی طالبان، چندین گروه تروریستی دیگر نیز فعال می‌باشند که همزمان برعلیه امنیت داخلی افغانستان و هند عملا اقدامات می‌نمایند.

در ازبکستان نیز گروه تروریستی جنبش اسلامی ازبکستان عملا در منطقه میدان داری می‌کنند، همینطور اویغورهای چین و نهضت اسلامی تاجکستان افعی‌های زخم خورده‌ی هستند که به محض ایجاد فرصت، امنیت و ثبات منطقه و جهان را تهدید می‌نمایند؛ لذا افغانستان به عنوان چار راه استراتژیک اتصال منطقوی، در محاصره آنان قرار دارد که هم اکنون با موجودیت طالبان، فرصت فعالیت به آنان بیش از هر زمان دیگر مهیا است.

لذا وقتی که حرف از اجماع منطقوی به میان می‌آید به این معنی است که کشورهای یاد شده نه تنها از پروسه صلح با محوریت افغان‌ها همه جانبه حمایت نمایند، بلکه در امر سرکوب و مبارزه با این گروه‌ها تا حد تضعیف و متواری سازی شان با افغانستان از لحاظ مادی و معنوی همگام باشند، اجماع منطقوی باید در چارچوب و پرنسیبی صورت بگیرد که تعهد مشترک به از میان برداشتن این گروه‌ها وجود داشته باشد.

اگر روی این محور اجماع شکل نگیرد، مثل این می‌ماند که رمه‌ی گوسفندان بالای کشت و زراعت کسی جمع شده باشد و صاحب زمین بیاید رمه را از کشت و زراعت خود دور نموده و به سمت زمین همسایه اش هدایت کند، گوسفندان گرسنه در هر حالت شکم سیر غذای شان را تأمین می‌کنند؛ اما آنچه از این کم اتفاقی متضرر می‌گردد صاحبان زمین اند که رمه از زراعت هرکدام شان میل کرده است؛ البته در حال حاضر افغانستان به عنوان میدان آزاد تروریستان بیشترین ضرر را متقبل می‌گردد؛ اما در طولانی مدت این رمه، خواب آرام کشورهای همجوار را نیز به هم خواهد زد؛ بنا بر این لازم است که دستگاه دیپلماسی فعال و کارا از اشخاص مسلکی و متعهد به افغانستان در این زمینه شکل بگیرد و پیرامون اجماع و وحدت نظر کشورهای منطقه عملا وارد کارزار شوند، تروریزم به عنوان تهدید بالفعل در هر نقطه‌ی جهان ایده‌ی واحدی را تعقیب می‌نمایند؛ آنان در پی تشکیل حکومت دینی مبتنی بر قرائت‌های رادیکال در پی تضعیف حکومت‌های جهان و جا گزینی ایده‌های خودشان در سطح بین الملل اند، با این حال قدرت‌های بزرگ و کشورهای منطقه اگر به این مهم، مقطعی و کوته بینانه بنگرند، در برابر نگاه استراتژیک تروریزم تن به شکست خواهند داد، لذا در وهله‌ی نخست، اجماع منطقوی باید حول محور این تهدیدها به وجود بیاید تا آنانی که فعلا از خطر تروریزم در امان اند و آن را مختص به افغانستان می‌دانند از خواب‌های خوش بیدار شده و با احساس مسئولیت در قبال نظم بین الملل، افغانستان را در این برهه‌ی حساس گفتگوهای صلح یاری رسانند.

مورد دیگری که اهمیت آن در پروسه صلح را نمی‌توان فراموش کرد، اجماع داخلی می‌باشد، هم اکنون کانون نخبگان سیاسی افغانستان همانند رنگین کمان هرکدام خطوط جداگانه‌ی را در این پروسه تعقیب می‌نمایند، آنچه در گفتگوهای بین الافغانی غریب و بیگانه به نظر می‌رسد خط واحد منافع ملی مبتنی بر قانون اساسی و نظام سیاسی موجود است، اکثر سیاسیون پیرامون کشور شان نگاه استراتژیک ندارند، آنان به این باور اند که چه در نظام کنونی و چه در تغییر ماهیت نظام آینده سهم آنان عبارت از رسیدن به کرسی وزارت و ماموریت سیاسی در آینده است؛ اما به این مهم توجه نکرده اند که ماموریت سیاسی با اشتراک در محوریت تصمیم گیری تفاوت دارد.

طالبان به عنوان یک گروه به شدت رادیکال در حکومت پنج ساله شان به عموم سیاسیون کنونی ثابت ساختند که در قاموس آنان کثرت گرایی و تصمیم گیری جمعی مفاهیم انتزاعی است، هم اکنون نیز با شناخت از ضعف اراده‌ی سیاسیون کابل نشین، تلاش شان بر این نقطه متمرکز است که با وعده ماموریت به هرکدام از این اشخاص، سکوت و یا حمایت آنان را در جریان گفتگوهای بین الافغانی جلب خواهند کرد؛ لذا بی مهابا در تلاش اند تا امارت خودخوانده شان و یا تغییر نظام به نحوی که آنان محور تصمیم گیری آینده باشند بالای مردم افغانستان تحمیل نمایند؛ بنا بر این در اجماع داخلی همگی سیاسیون به اصل مسئله که نظام و دستاوردهای آن خط سرخ و از موارد غیر قابل مذاکره می‌باشد به دیدگاه واحد دست یابند و در جهت تلفیق طالبان به بدنه‌ی نظام همانند حال حاضر که به صورت اشتراکی اداره می‌نمایند، برنامه ریزی صورت گیرد. از دیگر مواردی که باید به اجماع نظر برسند، آتش بس سراسری در جریان گفتگوهای بین الافغانی می‌باشد چون جنگ و صلح همزمان قابل جمع نیست و پروسه را مختل می‌سازد، خلع سلاح طالبان و تحویل آن به مراکز نظامی مسئول نیز حایز اهمیت است که اگر این کار صورت نگیرد، امکان شورش این گروه پس از خروج نیروهای بین المللی دور از انتظار نیست؛ همچنان تعهد طالبان در این زمینه که هم اکنون ادعا دارند کنترل مطلق مناطق در اختیار شان است، در حضور ناظران ملی و بین المللی متعهد گردند که پس از صلح این مناطق در اختیار هیچ گروه غیر دولتی نخواهد بود، اگر اجماع داخلی و بین المللی پیرامون مسائل یاد شده صورت نگیرد، صلحی که ثبات دوامدار را در قبال داشته باشد تحقق نمی یابد و این مهم همانند سراب می‌ماند که تشنگان را به دنبال خود میکشاند؛ اما از وجود واقعی اش خبری نیست.

 

نرخ اسعار خارجی نرخ اسعار خارجی در بدل پول افغانی
دکمه بازگشت به بالا
بستن