دولت موازی یا مشت در هوا کوبیدن؟
پس از آنکه به روز سه شنبه، کمیسیون مستقل انتخابات تیم دولت ساز را به عنوان برندهی نهایی کمپینهای انتخابات ریاست جمهوری اعلان کرد و دکتر اشرف غنی را به عنوان رئیسجمهور منتخب جمهوری اسلامی افغانستان، برای پنج سال دیگر معرفی کرد. تب نارضایتیهای دستههای انتخاباتی پیشتاز بالا رفت و در کمپ کاندیداهای دانهدرشت این دور از رقابتهای انتخاباتی بلوای سیاسی راه یافت.
پس از آنکه به روز سه شنبه، کمیسیون مستقل انتخابات تیم دولت ساز را به عنوان برندهی نهایی کمپینهای انتخابات ریاست جمهوری اعلان کرد و دکتر اشرف غنی را به عنوان رئیسجمهور منتخب جمهوری اسلامی افغانستان، برای پنج سال دیگر معرفی کرد. تب نارضایتیهای دستههای انتخاباتی پیشتاز بالا رفت و در کمپ کاندیداهای دانهدرشت این دور از رقابتهای انتخاباتی بلوای سیاسی راه یافت.
آنچه مسلم و مبرهن است، تیم دولت ساز گویِ سبقت را از دیگران ربوده و از فیلتر دو نهاد مستقل و قانونیِ انتخاباتی موفقانه عبور کرده است و برای پنجسال آینده کشور بایستی استراتیژی حکومتداری شان را بعد از مراسم تحلیف پیاده کنند.
این کل صورت مسئله است که تقریبا مختومه اعلان شده است؛ اما آنچه که فضا را ملتهب میسازد کمپاین مسموم بعد از باختِ تکت های پیشرو انتخاباتی است که هریکی با ترمینولوژیِ منحصر به فرد خویش سخن از ایجاد جزایر قدرتِ موازی، در کشور با ادبیات فریبندهی دولت همه شمول، حکومت مصالحه ملی و دولت فراگیر در برابر تیم برنده میزند.
نگارنده در این سطور به دنبال شکافتنِ داستانِ امکانِ ایجاد «دولت موازی» و آسیبشناسی چنین گفتمان است که آیا در چنین شرایطی، امکانِ بازگشت افغانستان به دههی هفتاد و عرض اندام چندین جزیره قدرت در کابل است یا خیر ؟
تشتت و پراکندگی میان دستههای بازندهی انتخابات و حتی ناهمآهنگیهای گفتاریِ درونی، میان تکتها حاکی از آن استکه اینها بیشتر به دنبال گرفتن امتیازهای کلان سیاسی در سایهی پراکندنِ «ادبیات فریب» چون کودتا بردموکراسی و . . . هستند.
وقتی سخن از تقلب سازمانیافته و تبانی کمیسونها با یک تیم خاص میکنند چرا تا دقایق نود پروسهی ارزیابی آرا توسط هر دو کمیسیون، کمیسیونها را همراهی کردند ؟
حالا گفتمان تشکیل حکومتهای موازی با عناوین هر چه که باشد به نحوی شعار دادن در حزب باد و آب در هاون کوبیدن و مشت در هوا زدن است؛ ولی ازلازمههای چنین بلوفهای محضِ سیاسی تشویش اذهان عمومی به این مسئله بار دیگر عدهایمی خواهند کشور را به سوی یک بحرانِ کلان دیگر شوق دهند است که چنین سناریو را نه مجامع بین المللی همکار به نبال آن است و نه مردم کشور دیگر تحمل رفتن به دههی هفتاد را زیر عناوین این و آن دارد و نه دولت که ازدرون انتخابات بیرون آمده است چنین مسئله را برمیتابد و به تمام قدرت برای مهار آن میکوشد.
راضی بودن و ناراضی بودن ، در تمام دموکراسی بزرگ دنیا به عنوان یک اصل و معیار برای تحقق دموکراسی و تمثیل قدرت از آدرس انتخابات پذیرفته شده است . راضی ها به ادروگاه تیم برنده تمکین می کنند و دولت می سازند و ناراضی به کمپ اپوزیسیون قوی دولتی میپیوندند.
انتخابات درکل دنیا یک پدیدهی «برد و باخت» است که هرگز بازندهها گپِ زور را نمیزنند و ادبیات حذف را قربه نمیسازند مثلا در انتخابات امریکا خانم بن کلنتون علیرغم اشراف بردست کاریهای تیم ترامپ و حمایت روسها از ترامپ هرگز از زور و تحریم حرف نزد؛ بلکه به دولت ترامپ تمکین کرد و به جمع اپوزیسیون کاخ سفید پیوست و حتی کتابی در این باب منشتر کرد.
حالا منافع علیای افغانستان اقتضا میکند که این غایله از طرق دموکراتیک حل و فصل شود، چنانچه اشرف غنی در اولین سخنرانی پسا اعلان نتایج انتخابات، از دیپلماسی «آغوش باز» دولتش سخن به میان آورد و پایان فصل رقابتها را اعلان کرد و از شروع فصل همکاریها برای آبادانی افغانستان گفت .
فیگورهای سیاسی که روحیهی همکاری را با دولت دارند وارد بدنهی دولت شوند و چهرههای که دوست ندارند با این دولت همکار باشند بایستی یک اپوزسیونِ قوی تشکیل دهند و ناظر بر حکومتداری تیم دولت ساز برای پنجسال آینده باشند.
درغیر این صورت نویسنده این سطور حتم دارد که اجماع بین المللی در حمایت از دولت اشرف غنی در حال شکل گرفتن است و دولت ساز می رود پس از مشورعیت مردمی، مشروعیت بیرونیاش را نیز کسب کند تقابل غیر دموکراتیک با چنین دولتی برای هر آدرس دیگریِ عواقب داخلی و خارجی خوبی نخواهد داشت و در کوتاه مدت ممکن برای مردم نیز گران تمام شود.