صلح افغانستان از حرف تا عمل، آیا خلیلزاد اینبار صادقانه تلاش میکند؟
در متن این سند ذکر گردیده است که طالبان و آمریکا برعلیه همدیگر حمله نظامی نخواهند داشت، اما چون تعهد و باور درونی در این امر وجود نداشت ما شاهد بودیم که بعد از امضای این سند نیز طالبان چندین حمله تروریستی بالای نیروهای آمریکایی انجام دادند و متعاقبا آمریکا نیز با تدارک حملات هوایی پایگاههای نظامی طالبان با توجیهات گوناگون چندین بار مورد حمله قرار دادند
بیش از یکسال است که روند پیشبرد مذاکرات صلح میان آمریکا و طالبان نسبت به هر زمان دیگر شدت بیشتر یافته است، این مهم، میان آمریکا و طالبان منجر به نوشتن مکتوبی گردید که گویا آنان به توافق صلح دست یافته اند و منبعد دولت افغانستان و طالبان به میز مذاکرات به گفتگو بپردازند، اما واقعیت این است که تحقق صلح مبتنی بر باور و تهعد درونی قابل اعمال است و کتابت سند و مکتوب تحت عنوان موافقنامه فقط شکل قضیه است که دال بر یک سندی میباشد که بیشتر جنبه تشریفاتی و حقوقی دارد تا صبغهی عملی.
در متن این سند ذکر گردیده است که طالبان و آمریکا برعلیه همدیگر حمله نظامی نخواهند داشت، اما چون تعهد و باور درونی در این امر وجود نداشت ما شاهد بودیم که بعد از امضای این سند نیز طالبان چندین حمله تروریستی بالای نیروهای آمریکایی انجام دادند و متعاقبا آمریکا نیز با تدارک حملات هوایی پایگاههای نظامی طالبان با توجیهات گوناگون چندین بار مورد حمله قرار دادند، لذا به باور این قلم آمریکا و طالبان هم عملا به صلحی دست نیافتند که در آن هردو جانب متعهد و باورمند به آن باشند.
بعد از وقفهی طولانی مدت، اکنون آقای خلیلزاد بار دیگر تحرک خویش در ارتباط به زمینهسازی گفتگوهای بین الافغانی را از سر گرفته است تا زمان و مکان آن را مشخص نموده و کشورهای دخیل در این پروسه را نیز قانع بسازد تا بر اساس حفظ منافع منطقوی شان از مذاکرات بین الافغانی حمایت نموده و سر آغاز این مذاکرات با مدیریت داخلی عبدالله عبدالله رقم بخورد، در همین ارتباط قمرالدین باجوا بلند پایه ترین مقام نظامی پاکستان نیز به کابل آمد با رییس جمهور غنی و رییس شورای عالی مصالحه دیدار های جداگانه داشت و کما فی السابق اظهارات تکراری خویش را که پاکستان از پروسه صلح حمایت خواهد کرد و افغانستان با ثبات به نفع پاکستان میباشد مجددا به سران مملکت اظهار داشت، ما به این دیدارها بدبین نیستیم و در خوشبینانه ترین حالت هم از پاکستان نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که این کشور از صلحی حمایت خواهد کرد که گروههای وابسته به آنان نقش کمتری در ساختار سیاسی آینده داشته باشد.
لذا آنان زمانی از پروسه صلح به معنی واقعی اش حمایت میکنند که طالبان نقش موثر در قدرت داشته باشند مطمینا به چیزی کمتر از آن قانع نخواهند شد؛ بنا بر این در چنین فضای آشفته و منفعت محور، سران کشور ما چه تدبیری روی دست خواهند داشت تا دست بسته تسلیم خواستههای پیدا و پنهان آنان نگردند، لذا انتظار میرود که روسای دولت و رهبران سیاسی افغان، به دور از هرگونه اختلافات سیاسی و سلیقوی دست به دست هم داده و در سطح بین الملل در برابر اعمال و نیتهای مخرب پاکستان لابیگری نموده و به کمک کشورهای منطقه و جهان نقش آنان را تضعیف نمایند، ورنه صلحی که به خواست مردم افغانستان باشد تحقق نخواهد یافت و پاکستان خواهان نقش برجسته طالبان در ساختار آینده خواهد شد امری که از ابعاد گوناگون هم اکنون برجسته است، و گروه طالبان نیز در صدد جذب بیشتر حمایتهای بین المللی هستند تا قباحت تروریستی شان را به مشروعیت ملی و بین المللی تبدیل نمایند.