افغانستانبرگزیده های سایتتحلیلتیتر یک

صلح صلاحیت چه کسی است؟!

صلح به تنهایی حل منازعه ای نیست که صرف به شکست دشمنان صلح و اختتام جنگ خلاصه شود، بلکه احیای نظم و قانون، ثبات اجتماعی – اقتصادی، ضمانت حقوق بشری مردم، برقراری مجدد مناسبات صلح امیز میان گروهها و اقوام مختلف، قطع خشونت و امحای ساختارهایی است که باعث تشدد آن میشود.»

این تعریف اروین هارباتل از صلح است. با انچه وی از صلح معرفی میکند ساختار این کلمه کوچک معنی ای به وسعت یک تفکر را رقم میزند.

صلح گمگشته سالهای طویل این مرز و  بوم است و صد البته که در این هرج و مرج آمدن و رفتن ها تلاش بر محقق شدن این آرزوی دیرینه با دشمنانی از جنس مردمان این سرزمین بوده، افرادی که یکی در دورهء خود آنان را برادر خواند و دیگری در جایگاه خود آنان را متنقضین حقوق انسانی و قاتل می‌داند.

بعد از سالهای طولانی جنگ با خارجیها بالاخره در تاریخی که مردم این سرزمین قادر به برپایی نظامی افغانستانی شدند، معرکه‌ای به پا شد که تا امروز مکنده خون و مال و نام مردم افغانستان است.

این معذل به نام یک گروهک تروریستی در جهان شهرت دارد و با نام طالبان شناخته میشوند و آرمان های معرف خود را دین میدانستند که در دوره کوتاه حکومت استبدادی شان هیچ شباهتی به تعریف اسلام یا اسلام‌مدارانه نداشت، با گذشت سالها و بعد از صدمات فراوان از سوی این گروهک و تلاش فراوان نیروهای امنیتی کشور در راستای مقابله با این افراد مسلح و بعد از گذر سالها، حکومت تصمیم به دعوت این افراد به صلح و بازگشت آنها به خانه را گرفت.

صلح یک موضوع مهم است بخصوص زمانیکه در رابطه با امور یک ملت باشد، این صلح میتواند جایگاه یک ملت را جابجا کرده ، راستایی برای تغییر موقعیت ها و شرایطی باشد، بیشک آنان که در مسیر سالها جنگ و ناآرامی حضور داشتند و خسته از بوی دود و باروت و صدای مخرش اسلحه ها و انفجار ها هستند بیشتر از هر کس دیگری به دنبال آرامش پس از این طوفان خانمان سوز اند.

افغانستان که قلب دنیای امروزی است روزگاری مهد قدرت و پیشرفت بوده و بی قید و شرط آرامش و یکپارچگی دلیل عمده این اقتدار را رقم می زده است، چنانچه واضح است آرامش پس از صلح آرمانی است که به ارمغان آوردن آن آرزوی هر یک از سران حکومتی این سرزمین است، در کنار آن همسایگان ما و حتی ابر قدرت های جهان نیز با توجه به جایگاه اقتصادی ، سیاسی و همچنان جغرافیای تفکر برانگیز افغانستان همیشه دل شوره این مشکلات و جنگ های داخلی را داشته اند

روسیه کشوری است که سالها در تلاش قدرت گیری در افغانستان بوده حتی روزگارانی دست نشانده هایی نیز در این سرزمین داشته است و امروز نیز خواهان و پیشگام این اقدام به واسطه سران داخلی و سایر کشورها شده است. آمریکا ابر قدرت این روزهای جهان تلاش به اعمال قدرت خود و اثباتی برای برقراری نظم جهانی دارد و به این عنوان بعد از سالها مقابله مسلحانه با طالبان امروز به فکر حضور بر سر میز مذاکره با این گروه است.

کشور های همسایه هرکدام به ضم خود دستی در این مذاکرات دارند، از پاکستان که مقر حضور و دفتر رسمی طالبان است تا ایران که مخاطب و هم صحبت طالبان در خاک خود بودند.

اما سوال مهم این قضیه اینجاست که صلح برای کی و برای چی ؟ «صلح پیمان پایان مجادله میان دو طرف مدعی است و حضور افرادی که تنها تماشاچی این مقرره هستند نباید تدوینگر این معاهده باشد.»

حکومت افغانستان به عنوان مدعی در کجای این تلاش قرار دارد؟! تا جائیکه اخبار و رسانه ها معرض اند، افغانستان و سران حکومتی این کشور در هیچ یک از این موارد حضور نداشته اند. چه از آمریکا که نماینده ویژه برای این کار ارسال میکند و چه ایران که بدون هیچ توافقی با حکومت داخلی دست به کار میشود. در این میان کنفرانس این روزهای روسیه که داغ ترین موضوع خبرهای داخلی است رنگ جدیدی به این داستان نداده است.

حکومت یک کشور نماینده مردم آن سرزمین است و بی شک سخنگوی باور آن ملت.

صلح آرمان مهم این سرزمین است و قبول آن از طرف مردمانی که روزگاری از این خاک بودند می‌تواند باز آورنده روزهای خوب آینده باشد.

اما آیا کسی بیشتر از صاحب خانه نگران ستون شکسته و سقف ریخته خانه است؟

آیا در کنار صلح مانده در راه، نیازمند اتحاد سران حکومتی خود در راستای تصمیم‌گیری متفقانه برای یک صلح حقیقی و پایدارتر نیستیم؟!

شاید این سوال این روزهای اکثریت بیننده و شنونده سرزمین ماست.

صلح صلاحیت چه کسی است؟!.

نرخ اسعار خارجی نرخ اسعار خارجی در بدل پول افغانی
دکمه بازگشت به بالا
بستن