افغانستانبرگزیده های سایتتحلیلتیتر یک

صلح نباید یک رؤیا باشد!

صلح و ختم جنگ برای هر شهروند افغانستان یک آرزو است، اما با گذشت هر روز راههای رسیدن به این آرزو پیچیده تر و دشوار تر می شود. در حالیکه گفته می شود به زودی پنجمین نشست چهار جانبه برای گفتگو بر سر مسئله صلح در افغانستان، دایر خواهد شد، سفیر افغانستان در پاکستان گفته است که طالبان ادامه جنگ را بجای گفتگو برای صلح انتخاب کرده اند.

این گفته ها نشان می دهد که روند گفتگوهای صلح در افغانستان بخوبی پیش نمی رود و امیدواری ها برای گفتگوی مستقیم و رو در رو با طالبان، بیهوده است و ما هنوز مسیر طولانی تا رسیدن به صلح و آرامش در پیش داریم.

گفتگوها و نشست های صلح همواره در غیاب نماینده های گروه طالبان برگزار شده است و آنها بصورت مستقیم نقشی در این گفتگوها نداشته اند و همواره گفتگوی مستقیم با حکومت افغانستان را رد کرده اند. اکنون سئوال اصلی اینجا است که بدون حضور نماینده های طالبان آیا گفتگوهای صلح می تواند منجر به ختم جنگ در افغانستان گردد؟ آیا اشتراک کنندگان نشست های چهار جانبه می توانند طالبان را متقاعد بسازند که دست از جنگ بکشند و به روند صلح بپیوندند؟

پاسخ روشن به سئوالات فوق می تواند مسیر ما را برای رسیدن به صلح نیز روشن کند و واضح بسازد که اعضای نشست های چهار جانبه، چه نسخه ی را برای آوردن صلح و ختم جنگ در افغانستان در نظر گرفته اند.

اما اگر به گفتگوهای صلح و نشست های چهار جانبه از زاویه ی دید مردم افغانستان نگاه کنیم، این گفتگوها و نشست ها هنوز نتوانسته است خواست ها و توقعات مردم افغانستان را بر آورده بکند و از نگاه مردم پروسه ی صلح افغانستان نا کام است.

حکومت افغانستان در سال ۱۳۸۹ شورای عالی صلح را به منظور تامین صلح در کشور و گفتگو با مخالفین مسلح، تاسیس کرد، اما با گذشت بیش از پنج سال، هنوز این شورا گام مهمی در راستای تامین صلح بر نداشته است و عملکرد آن از سوی شهروندان کشور با انتقادات جدی مواجه است و ضعف مدیریتی آن باعث شده است که بودجه هنگفتی که برای آوردن صلح سرمایه گزاری شده بود، به هدر برود.

مردم افغانستان می خواهند روند گفتگوهای صلح به گونه ی پیش برود که برای آنها نتایج آن ملموس باشد و آنها نتایج گفتگوهای صلح و پیشرفت در این عرصه را بتوانند در زندگی عادی شان مشاهده کنند.

گفتگوهای صلح باید تغییر بیارد

گفتگوهای صلح در طول چندین سال گذشته همواره در پشت میز مذاکره و در اتاق های لوکس و در فضای دیپلماتیک بوده است، اما در زندگی عادی مردم افغانستان هیچ تغییری وارد نکرده است. مردم افغانستان می خواهند این گفتگوها از چارچوب اتاق های لوکس و پشت میزهای مذاکره خارج شود و در کوچه های شهرها و در درون خانه های آنها نیز صلح و آرامش بیاید و تغییر مثبت در زندگی آنها رونما گردد.

حکومت افغانستان و سایر کشورهای دخیل در پروسه صلح، باید تلاش ورزند که صلح را در زندگی عادی مردم افغانستان وارد سازند و مردم بتوانند در زندگی روزمره شان آرامش و امنیت ناشی از گفتگوهای صلح را مشاهده کنند.

تا زمانیکه نتیجه گفتگوهای صلح در زندگی عادی مردم افغانستان تغییر بوجود نیاورد و آنها همچنان قربانی خشونت باشند، حمایت مردمی از پروسه ی صلح نیز کمرنگ خواهد شد و از باورمندی به توانمندی دیپلماتیک گفتگو کننده های افغانستان نیز کاسته خواهد شد.

در واقع نتایج ضعیف گفتگوهای صلح نشانگر ضعف دستگاه دیپلماسی کشور است و این نکته را گوشزد می کند که ما توانایی تغییر بازی های دپیلماتیک را به نفع کشور و مردم خود نداریم و بعد از سالها وقت گذاشتن و مصارف هنگفت، هنوز در نقطه اول هستیم و هیچگونه پیشرفتی نداشته ایم.

صلح همچنانکه  یک برنامه دولتی است که از سوی حکومت افغانستان به پیش برده می شود، باید یک پروسه مردمی نیز باشد و حمایت مردم را با خود داشته باشد. حمایت مردم زمانی به دست می آید که آنها باورمند شوند که مسیری را که گفتگوهای صلح طی می کند به نفع آنها است و سرنوشت آنها را تغییر خواهد داد.

گفتگوهای صلح باید منجر به ختم جنگ گردد!

مردم افغانستان انتطار دارند که گفتگوهای صلح برای آنها آرامش و امنیت بیاورد و دیگر آنها شاهد قربانی شدن عزیزان شان توسط حمله های انتحاریگروه طالبان نباشند، گفتگوهای صلح باید گروه طالبان را وادار بسازد که تفنگ های شان را زمین بگذارد و حد اقل در وضعیت آتش بس قرار داشته باشند و حملات انتحاری شان را متوقف بسازند.

اما هدف نهایی از گفتگوهای صلح باید ختم جنگ و وارد شدن به فاز دیپلماسی باشد. حکومت افغانستان و سایر اعضای نشست های چهارجانبه صلح، باید تلاش نمایند تا در قدم نخست بار سنگین جنگ را از دوش مردم افغانستان بردارند و جنگ را متوقف بسازند و سپس برای دوام وضعیت در طولانی مدت، گفتگوهای دیپلماتیک را راه اندازی بکنند.

یکی از مولفه های اصلی صلح، تحلیل قوای نظامی طرف های درگیر جنگ و تمایل شان به زمین گذاشتن اسلحه و ترک مخاصمه است، هر دو طرف جنگ باید به اندازه کافی از جنگ خسته شده باشد و ادامه جنگ را به نفع شان ندانند،  اما در قضیه ی افغانستان، گروه طالبان هنوز تمایل  به حضور در پشت میز مذاکره با حکومت افغانستان نشان نداده است و در پاسخ، همیشه حملات نظامی و انتحاری خود را شدت بخشیده است و این نشان می دهد که جنگ هنوز به گروه طالبان به اندازه کافی فشار وارد نکرده است و آنها هنوز این توانایی را در خود می بینند که در مقابل نیروهای امنیتی افغانستان مقاومت کنند و جنگ مسلحانه را ادامه بدهند.

وقتی حملات انتحاری ادامه داشته باشند و مردم هر روز در گوشه و کنار کشور قربانی شوند، چگونه می توان توقع داشت که باورمندی به گفتگوهای صلح و دستگاه دیپلماسی کشور بوجود بیاید و امید مردم به یک آینده صلح آمیز و با ثبات زنده باشد؟

صلح نباید یک رؤیا باشد

صلح برای مردم افغانستان در حال حاضر یک رؤیا است، اما حکومت افغانستان باید تلاش ورزد که این رؤیا را تبدیل به واقعیت بکند. صلح و ثبات نباید به یک رؤیای دست نیافتنی برای مردم افغانستان تبدیل شود و ما نسل اندر نسل خواب صلح و آرامش را ببنیم، اما نتوانیم آن را در زندگی خود تجربه کنیم.

در گام نخست حکومت افغانستان باید استراتیژی مشخص جنگ و صلح را تدوین بکند؛ چیزی که وضعیت جاری نشانگر فقدان آن در دستگاه دیپلماسی کشور است. تا زمانیکه ما استراتیژی مشخص در این رابطه نداشته باشیم و هربار با چند تا پیش فرض در گفتگوها حاضر شویم، نتیجه ی مثبتی حاصل نخواهیم کرد و صلح همچنان یک رؤیا باقی خواهد ماند و حسرت ما هر روز بیشتر از پیش خواهد بود.

در گام دوم حکومت باید بتواند حمایت کشورهای همسایه و کشورهای منطقه را از پروسه صلح در افغانستان و استراتیژی صلح دولت، بدست بیارود و آنها را متقاعد بسازد که صلح در افغانستان به نفع آنها نیز خواهد بود و باعث خواهد شد که تهدیدهای امنیتی در کشورهای آنها نیز کاهش یابد.

انتظار می رود حکومت افغانستان با طرح استراتیژی روشن جنگ و صلح و با حضور قدرتمند در پشت میز گفتگوها، بتواند گره کور صلح در کشور را بگشاید و رؤیای صلح مردم افغانستان را به واقعیت تبدیل کند و ثبات سیاسی و امنیتی کشور را نیز بهبود ببخشد.

نرخ اسعار خارجی نرخ اسعار خارجی در بدل پول افغانی
دکمه بازگشت به بالا
بستن