برگزیده های سایتتحلیلتیتر یکجهان

وقتی احساس انسانی مرد، سخن از وجدان بیجا است

وقتی احساس انسانی مرده باشد سخن از داشتن وجدان حرف بیجا است ..!

پوتین برای نابود شدن یک یاد داشت یک مادر روس که قریب ۲۰ سال از آن میگذرد ، هنوز که هنوز است خود را در مقابل آن مادر روس خجل زده حساب میکند و آن را مایه شرمساری خود میداند. ولی فرد دیگری (اشرفغنی احمدزی) در عین موقف همچون رییس جمهور یک کشور و گویا سر قوماندان اعلی که در روز روشن در نزد چشماننش شاهد نابودی هستی این سرزمین است و روزانه صد ها هموطن اش که به خاک خون کشیده میشوند و نابود میشوند ولی از آنجاییکه حکمران ارگ فاقد حداقل احساس بشری است و مادر زاد به کشتن و بستن عادت نموده اند و چشم به ابرو خم نمیکنذ و حتی با سربلندی و افتخار از شهادت و نابودشدن ۴۵۰۰۰ تنها نظامیان افغانستان یاد میکند و اندکترین خجل بودن و یاهم حیایی در وجودش دیده نمیشود چه رسد به اینکه به مثابه یک انسان باشرف خود را شرمنده این وضعیت بداند. آدمان فاقد درک وبی عزت سایه حکایت همان چنار را هم غنیمت میشمارند …

قضیه این قرار است: رییس جمهور روسیه هرسال در یک برنامه مستقیم و به‌طور زنده که از طریق شبکه‌های تلویزیونی روسیه همزمان نشر می‌شد به پرسش ها و وپیشنهادات مردم پاسخ ارایه میکند ودرهفته جاری هم درخدود ۴ ساعت بامردم خود حرف زد وی به پرسش اینکه چه چیزی تا اکنون مایه شرمساری شما شده است پاسخ داد . ایشان خاطره سفر کاری اش را دریکی آستان های روسیه در آغاز سال ۲۰۰۰ میلادی که روسیه بود ونبودش مطرح بود ودربترین شرایط قرار داشت یاد آوری نمود. پوتین گفت درآن شرایط نهایت بغرنج وپیچیده یک خانم درمقابل چشمان من که اندکی تاریکی هم شده بود به زانو درآمد وبرای من یا داشتی را داد. پوتین گفت من این یاد داشت را گرفتم وبه این خانم وعده سپردم که من حتما این نامه شما بررسی میکنم ومن این نامه به دستیاران خود دادم و دستیاران من این یاد داشت راگم کردند.

پوتین در حالی که گلویش را بغض گرفته بود، اشک در چشمانش حلقه زده بود و چیزی از ریختن اشکش نمانده بود، گفت: “من تقریباً مطمئنم که در آن یادداشت چه نوشته بود، حالا که ده‌ها یادداشت مشابه را مطالعه کرده ام. حتمن در آن چیزی درمورد کمک به پسری که زندانی است و یا چیزی شبیه آن نوشته بود. اما موضوع اصلی این نیست، موضوع اینست که آنرا گم کردند… من هنوز هم شرمنده ام و حالا کوشش می‌کنم آنچه را به دستم برسد مطالعه کنم و به آن رسیدگی کنم”

با خود گفتم درکشوری بنام افغانستان وقتی هست وبودش نابود میگردد و شباهت به سونامی تباه کننده دارد که همه درحال غرق شدن است ودار وندارش به یغما برده میشود ؛ واین بدبختی انجام اش هم دراین نزدیکی ها معلوم نبوده و نیست . بنا در این وضعت فلاکتبار بقول معروف ” حال ببین واحوال بپرس..” وقتی به اصطلاح فرد اول مملکت که تحفه نامبارک گویا « دوستان بین المللی ما ” وآنهم گویا متفکر دوم جهان وحتی به مثابه یک انسان فاقد احساس ودرک انسانی درمقابل شهروندان کشورش بوده باشد ؛ وقتی ارگ ویامرگز رهبری اش را به مرکز فحشا تبدیل ساخته باشد … دراینصورت مسولیت وعملکرد بقیه دستگاه ونظام اش که از قماشان زرنگ وعقبمانده های فرهنگی تشکیل شده است وازهیچ جنایتی هم از توطیه های خونین گرفته تا تجاوز جنسی…. چه خواهد بود…، تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل ؟؟!!

عطا صفوی

برچسب ها
نرخ اسعار خارجی نرخ اسعار خارجی در بدل پول افغانی
دکمه بازگشت به بالا
بستن