پایان شورشِ پارلمان مبارک باد!
وکلای عزیز پارلمان درود خداوند و پیامبران الهی بر شما باد. شما افغانستان را از یک بحران نجات دادید، زیاد تشکر. همانطوری که شما وکلای عزیز بهتر از هرکسی میدانید، بیشتر از دو ماه بود که پارلمان کشور را به گروگان گرفته بودید. اکنون جای بسیار خوشحالی است که ساختمان پارلمان هنوز هم سر جایش است و درون این ساختمان، میز و چوکیهای بیشماری به چشم میخورد. شما پشت این میزها و روی چوکیها مینشینید.
روی میز هر کدامتان یک میکروفون است که قابلیت روشنشدن و خاموششدن را دارد. این میکروفون برای این است که شما هر وقتی میخواهید حرف بزنید، آن را روشن کنید تا حرفتان را همه بشنوند. یک جفت گوش هم قبل از وکیلشدنتان در دو بغل کلهیتان از طرف خداوند متعال هدیه داده شده تا حرف دیگران را بشنوید.
اگر موافق بودید که دیگر جای تشویش نیست،؛ اما اگر با حرف دیگران موافق نبودید، هیچ دلیل منطقیای وجود ندارد که همه همزمان غالمغال کنید، با بوتل آب و چکش و کفش و چوکی به جان هم بیفتید. برچسبهای قومی-مذهبی و سمتی به هم بچسبانید و شکاف موجود میان اقوام افغانستان را بیشتر از پیش کنید.
کاری را که شما در دو ماه گذشته انجام میدادید، کم مانده بود در کوچه و شهر و ولایات نیز سرایت کند. اما خدا را شکر که شما وکلای نهایت گرامی، موفق شدید از عقل خود بهره گیرید و نگذارید زخم بدن افغانستان کلان و کلانتر شود.
نمایندگان عزیز دور هفدهم! شما یک رکن اساسی این دولت هستید. شما دو ماه وقتِ یک رکن اساسی دولت را به تصفیه حسابهای تجاری-مافیایی اختصاص داده بودید. یا بهتر است بگویم به غارت برده بودید. همانطوری که شما بهتر از هر کسی دیگر میدانید، انعکاس این تصفیه حسابهای تجاری-مافیایی شما، قومی بود.
بیرون از پارلمان هرکسی که به جنگ و یخندری شما نگاه میکرد، پیش خودش میگفت که فلان قوم در مقابل فلان قوم. من میدانم که دوستان و آشنایانتان پای هر پستتان در فیسبوک کامنت «ماشاءالله وکیل صاحب» میگذاشت و شما را به تداوم این جنگ و این رسوایی تشویق میکرد.
اما باید به درایت شما درود گفت. هرچند دیر، اما کار کرد. مردم افغانستان به شما رای داده و به شما به لحاظ قانونی یک وقت مشخص را به امانت گذاشته تا از آن استفادهی درست کنید. حالا وقت آن رسیده که زمان را بیشتر از این به غارت نبرید. نمیگویم بیخیال دوستانتان شوید، اما باور کنید که «ماشاءالله شنیدن» از طرف دوستان همیشه به نفعتان نیست. حتما شنیدهاید که «دشمن دانا که خصم جان بود/ بهتر از آن دوست که نادان بود.»
نورچشمیهای ملت! چیز دیگری را که شما در دو ماه گذشته با قساوت و توحش به جانش افتاده بودید، امکانات ناچیزی است که در پارلمان در اختیار شما قرار داده شده. شما خیلی لوکس میفهمید که این امکانات برای این است تا شما به وظایف و امورات روزانهتان رسیدگی کنید. لطفا نگویید که در دو ماه گذشته، وظیفهی ما افتادن و حملهورشدن بهجان هم بود و ما هم به بهترین شکل از امکانات ناچیز برای انجام وظیفه استفاده کردیم.
شما از هرجایی که به این باور رسیده باشید، غلط است و اشتباه کردهاید. شما خوب میفهمید که وظیفهی یک وکیل، شلیک بوتل و حملهورشدن با چکش و شکستن میز و چوکی نیست. همانطوریکه وظیفهی شما افزایش شکاف و منافات میان اقوام نیست، همانطوریکه وظیفه شما غارتکردن زمان و فرصت نیست. وظیفهی شما در قوانین ذکر شده است. فهم قوانین افغانستان زیاد سخت نیست.
اول خودتان زحمت بکشید، اگر نتوانستید قوانین را درست بفهمید، کورس بگیرید. وکلای بهتر از آب روان! حالا وقتش رسیده که شجاعت به خرج بدهید. هرچقدر سرتان فشار آمد، به خود اجازه ندهید به امکانات پارلمان صدمه بزنید. این امکانات، متعلق به عامه مردم است.
در پایان از صمیم قلب به وکلای عزیز دور هفدهم تبریک میگویم. اما یادتان باشد که ما هنوز از طرف شما خاطرجمع نیستیم. میفهمیم هر لحظه امکان دارد یک خرمگسی پیدا شود و احساسات قومی شما را جریحهدار کند و چند گاومگسی دیگر هم از او حمایت کند و بر شما فشار وارد کند. خواهشا در اینطور مواقع، خود را مهار کنید.
از درایت سرشاری که دارید، استفاده کنید و در مقابل آنها، خود به خرمگس دیگر تبدیل نشوید و دیگران را نیز گاومگس نسازید. پایان شورش دوماههتان مبارک باشد. میخواهم بدانید که عیسا قلندر ازین بابت بسیار خوشحال است، اما همچنان به شما با دیدهی تردید مینگرد. چون شما انسانهای هزارکفشاید. هر روز با کفش جدیدی راه میروید.
نویسنده: عیسی قلندر/ اطلاعات روز