کمینی در انتظار ترور شخصیت امرالله صالح
امرالله صالح از چهرههای دگراندیش و نمایندهء نسل نوین سیاست است. صالح سیاستمداریاست که قدرت سازماندهی بالایی دارد. او از انگشتشمار مجاهدینی است که میتواند «تحلیل» سیاسی ارایه کند. از دید علوم سیاسی این عنصر بر آیندهء سیاستمدار خیلی اثرگذار است. او در همین جوانی کولهباری از تجارب جنگ سرد، جنگ فکری، جنگ چریکی، جنگ جبهیی بر علیه طالبان و جنگ کلان در برابر هراسافگنی جهانی را با خود حمل میکند. یعنی او سه ویژهگی دارد سیاستمدار با تحلیل، جنگندهء باسواد و بازیگر خوب برای تاکتیکهای استراتژیک است. اگر من بهجای او بودم سمّت تازهتشکیل دولتی را به سه دلیل نمیپذیرفتم:
۱. ضعف استقلالیت فکری در عملکرد
این سمّت بهشدت وابسته و پیوسته به دکترین حاکم امریکا و سپس ارگ است. اینجا نقش وزیرمشاور میتواند دادخواهی برای بهبود تشکیلات حرفهیی قوای مسلح تعریف شود. اما اینکه این دادخواهی بر تصامیم و استراتژیها اثر میگذارد، من خیلی امیدوار نیستم. در سطح کلان، امریکاییها بر سیاست منطقه تاکید خواهند که نقش پاکستان در آن سازنده است. در بازی کوچکتر نقش غنی و اتمر میتواند تعیین کننده باشد. من جایی برای آقای صالح نمیبینم.
۲. ضعف قدرت و منابع
در علوم سیاسی و تعریف قدرت، وقتی منابع و فکر در اختیار ندارید، قدرت از شما کوچ میکند. قدرت بازهم از امریکا میآید و به غنی و شواری امنیت چینل میشود. در اینجا نقش یک قوماندان فرقه بهمراتب قدرتمندتر از یک مشاوروزیر است.
۳. استقلالیت سیاسی
من فکر میکنم با استخدام امرالله صالح، یکی از سازندهترین منتقدین مافیای قدرت استقلال سیاسیاش را از دست میدهد. اینکار به ترور شخصیت شباهت دارد. کسیکه یکی از بسیج کنندهگان نیروی تازه در برابر تمامیتخواهی و مطلقگرایی بود، حالا باید در نشستهای تشریفاتی حضور رساند و نهادهای قوای مسلح را«دگرگون» سازد.
#ملکستیز